دسته ديگر از روايات در ضمن مناظراتي که علي عليه السلام با مخالفانشان داشتهاند، به شأن نزول آيه در مورد خودشان اشاره داشته و از مخالفانشان در اين باره اقرار گرفتهاند ( تفسير کنز الدقائق و بحر الغرائب: ج4 ص152).
در جمع بين اين روايات ميتوان چنين گفت: اين آيه شريف، زماني نازل شده بود که عدّهاي از يهوديان تازهمسلمان شده، حضور پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم رسيده بودند؛ امّا در مورد اين که بين آنها و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چه گفتگوهايي صورت گرفته بود، اختلاف وجود دارد. هرچند که سياق صدر آيه و آيات سابق بر آن، با شکايت آنها در مورد دوستي و همنشيني يهوديان، تطابق بيشتري دارد، امّا اين اختلاف، در مورد گفتگوها در مسئله مورد بحث، تأثير چنداني نخواهد داشت و هر دو دسته از روايت در ادامه تأکيد دارند که ذيل آيه شريف، در باره حضرت علي عليه السلام نازل گرديده است.
امّا روايت ابو رافع، دلالت ندارد که در آن زماني که ابو رافع، آن داستان را نقل ميکند، اين آيه نازل گرديده باشد. تنها چيزي که ميتوان از آن روايت به دست آوَرد، اين است که پيامبر در زمان آن رويداد، آيه را تلاوت مينمودند و ممکن است که آيه شريف، مدّتها قبل نازل شده باشد
( البرهان في تفسير القرآن: ج2 ص 318).
نتيجهاي که ميتوان گرفت اين است که از نظر روايات منقول درکتب تفسيري شيعيان) اگرچه در برخي از اين روايات، متوني واقع گرديده که ميتوان در آن مناقشه نمود)، در مجموع، هيچ اختلافي در اين که اين آيه در مورد علي بن ابي طالب ـ در زماني که ايشان در مسجد در حال رکوع نماز به فقير کمک نموده بودند ـ نازل گرديده، وجود ندارد.
با اين تحليل، مفسّران شيعه نتيجه ميگيرند که اين آيه، صراحتاً به وصايت بلافصل علي بن ابي طالب عليه السلام دلالت دارد؛ زيرا اين آيه، درشأن امير مؤمنان نازل گرديده است و با تجزيه مفردات آيه ميتوان به اين نتيجه رسيد که آيه مورد نظر، در صدد بيان واليان و کساني که توانايي تصرّف در امور مسلمانان را دارند، است.
با توجّه به اين برداشت مفسّران شيعه، بايد ديد که ديدگاه مفسّران اهل سنّت در مورد شأن نزول آيه شريف و همچنين در باره دلالت مفردات اين آيه چيست؟ آيا آنها اين برداشت مفسّران شيعه را قبول دارند؟ در صورت منفي بودن جواب، انتقاد آنها مربوط به کدام بخش از دلايل شيعيان است.
آيه ولايت و مفسّران اهل سنّت
با بررسي کتابهاي تفسيري اهل سنّت ميبينيم که آنها چنين برداشتي از اين آيه شريف را قبول ندارند. آنها با دلايلي که ارائه ميکنند، ديدگاه شيعيان در اين زمينه را مورد نقد قرار ميدهند. دلايل آنها را به طور خلاصه ميتوان اين گونه بيان نمود: