احتمال جعل؟!
احتمال جعل اين حديث از سوي دشمنان اسلام براي ايجاد اختلاف بين مسلمانان، علاوه بر مخالفت با قرائن ياد شده، در صورتي پذيرفتني است كه شواهدي آن را تاييد كند؛ يا افراد جاعل و ضعيف در سند حديث حضور داشته باشند و سند حديث مورد خدشه باشد و يا محتواي حديث بيانگر مطلبي باشد كه بتواند قرينه بر جعل حديث باشد؛ درحاليكه در اين حديث هيچ كدام از اين دو مورد مشاهده نميشود:
1. نقلهاي متعدد با سندهاي معتبري از اين حديث ـ حداقل در ميان اهل سنت ـ داريم كه احتمال جعل را در سند حديث نفي ميكند. بزرگان اهل سنت به رغم اينكه بر نقل نكردن روايتهايي كه خلاف انديشههاي آنان است، تعمد دارند و بسيار بر آن سخت گيري ميكنند، اما تنها بخاري هفت بار اين حديث را به نقلهاي مختلف در صحيح خود ميآورد و مسلم، سه بار. ابن ابي احديد ۱ و ذهبي که تعصب و سخت گيري خاصي دارد، بر صحت اين حديث ادعاي اتفاق ميکنند ( السيره النبويه: ص384). به دليل محكمي سند اين حديث است كه تلاش آنان بر اين بوده كه يا نام خليفه دوم را در حديث نياورند، يا الفاظ آن را مقداري نرمتر بسازند و مثلاً به جاي «يهجر»، «أهجر» يا «قد غلب عليه الوجع» بگويند و يا به توجيه رفتار و گفتار او بپردازند.
2. محتواي اين حديث هم امري جديد و غير روشن نيست كه بتواند اختلاف ميان تشيع و اهل سنت را تشديد كند. اختلافات ما با اهل سنت در مباحث اعتقادي، عميقتر و صريحتر از اين رويداد است. ما در مساله امامت، به صراحت با ديدگاه اهل سنت مخالفيم و به جز امامان معصوم(، خلفا و زمامداراني را كه آنها قبول دارند، غاصب حق اهل بيت عليهم السلام ميدانيم. بر اقدامات خلفا وصحابه نقدهاي جدي داريم و... بنابراين اين حديث مطلب جديدي ندارد كه موجب تشديد اختلاف بين شيعيان و اهل سنت شود.
ممكن است گفته شود كه تعبيرات تندي كه در اين حديث به خليفه دوم نسبت داده شده است، امري است كه ميتواند موجب اختلاف شود. اما اين سخن هم قابل پذيرش نيست؛ زيرا اولاً خود اهل سنت اين سخنان را پذيرفتهاند و بيش از ما نقل كردهاند و مخالف شأن مقتداي خود ندانستهاند. ما كه كاسه داغ تر از آش نيستيم. ثانياً از خليفه دوم، نظير اين سخنان، تازگي ندارد و در سيره عملي او در زمان پيامبر و بعد از ايشان موارد متعدد از اينگونه تندرويها را ميتوان مشاهده كرد.
براي نمونه برخي از اينگونه اقدامات آشكار و غير قابل انكار خليفه دوم عبارتند از:
1.شرح نهج البلاغة (ابن أبي الحديد) ج۶ ص۶۱: «قلت: هذا الحديث قد خرجه الشيخان محمد بن إسماعيل البخاري، ومسلم بن الحجاج القشيرى في صحيحيهما، واتفق المحدثون كافة على روايته».