حديث صحيفه و قلم - صفحه 31

الف: تخلف از قرار گرفتن در لشكر اسامه بن زيد يکي از اين موارد است. پيامبر صلي الله عليه و آله در آخرين روزهاي عمر شريفشان سپاهي را به فرماندهي اسامه بن زيد براي جنگ با روم مجهز كردند كه خليفه اول و دوم از جمله افراد اين سپاه بودند. آن حضرت وقتي اكراه برخي از افراد را ديدند، مكرر مي‌فرمود: «به سپاه اسامه ملحق شويد! و لعن فرمود كساني را كه از همرهي لشكر او سرباز زدند» (الطبقات الكبري: ج4 ص67 و...). اين مطلبي روشن وغير قابل انكار در منابع شيعه و اهل سنت است. اگر كسي بخواهد به جهت حفظ شأن خليفه دوم، حديث صحيفه و دوات را انكار كند، بايد ماجراي سپاه اسامه و تخلف آن دو را هم انكار كند.
ب: نمونه ديگر مخالفت خليفه دوم با پيامبر صلي الله عليه و آله در رخداد صلح حديبيه است كه او و عده‌اي از هم فكران او به صراحت با پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مخالفت كردند و موجب شد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي از بين بردن فتنه، مجدداً از ياران خود بيعت بگيرد كه به بيعت رضوان معروف است ۱
انكار وفات پيامبر صلي الله عليه و آله، سوزاندن احاديث نبوي بعد از رحلت آن حضرت و منع نقل و نگارش حديث، بدعت‌هاي معروف خليفه دوم و ديگر موارد همه بيانگر روحيه خاص او است.

اختلاف تعابير نقل شده در اين روايت

از خليفه دوم، دو جمله مهم در اين رخداد نقل شده است. در بيان جمله دوم «حسبنا كتاب الله» اختلاف معنايي بين نقل‌ها وجود ندارد، اما جمله اول با تعابير متعددي نقل شده است. عمده‌ترين نقل‌هاي اين جمله عبارتند از:
ان رسول الله قد غلب عليه الوجع (صحيح البخارى: ج7 ص9 و مشابه آن در ج5 ص137 ـ 138 و از همين راوي با عبارت‌ها مشابه: ج1 ص37 و ج8 ص161)؛ فقالوا ما له اَهجر؟ (همان: ج4 ص66)؛ فقالوا ما شانه اَهجر؟ (همان: ج5 ص137؛ صحيح مسلم: ج5 ص75؛ مسند احمد: ج1 ص222)؛ فقالوا هجر رسول الله (صحيح البخارى: ج4 ص31)؛ فقالوا ان رسول الله يهجر (صحيح مسلم: ج5 ص76)؛ فقالوا رسول الله يهجر (مسند احمد: ج1 ص355)؛ فقالوا هجر هجر رسول الله ( فتح الباري في شرح صحيح البخاري: ج18 ص101)؛ فقالوا انما يهجر رسول الله ( الطبقات الكبري: ج2 ص243).

نكات:

1. همه نقل‌هاي فوق از يک رخداد و از يک جمله حكايت دارند. بنابراين بايد ديد آيا مي‌توان تشخيص داد كه كدام اصلي و كدام تغيير يافته كلمات اوليه است. توجه به برخي قراين روشن مي‌سازد كه جمله خليفه دوم، تصريح به نسبت هذيان گويي (نعوذ بالله) به پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است و راويان اين ماجرا يا نويسندگان كتاب‌ها، تعابير آن را ملايم‌تر ساخته‌اند.
2.

1.براي تحقيق بيشتر اين مطلب به كتاب النص و الاجتهاد مرحوم شرف الدين و مقاله نماذج من ايذائات عمر للنبي صلي الله عليه و آله و اعتراضاته عليه كه از سوي مركز المصطفي منتشر شده است، مراجعه فرماييد.

صفحه از 40