ثانياً: مگر ميتوان امري را كه مصلحت و خير است آن هم با آن تاكيد پيامبر صلي الله عليه و آله كه درباره آن فرمود: «لاتضلون بعدي ابداً»، به خاطر سختي آن بر برخي افراد مانع آن شد؟ در حاليكه خداوند به مسلمانان دستور به اطاعت از پيامبر داده است و براي افراد جاي مخالفتي نگداشته است: «و ما كان لمومن و لا مومنه اذا قضي الله و رسوله ان يكون لهم الخيره من امرهم و من يعص الله و رسوله، فقد ضل ضلالا مبيناً». (احزاب: آيه36)
ثالثاً: مگر خليفه دوم به امت، از خود آن حضرت دلسوزتر بود؟!
نقد سخن خليفه دوم در مورد اكتفا به كتاب الله در ادامه خواهد آمد.
3) خليفه دوم ديد پيامبر صلي الله عليه و آله در حال درد كشيدن است و املاء وصيت بر ايشان دشوار است، نخواست پيامبر صلي الله عليه و آله به دشواري بيفتد و اين زحمت را از آن حضرت برداشت و از طرفي هم ميدانست كه همه چيز در قرآن است و نيازي به بيان ديگري نيست (صحيح مسلم: ج11 ص90؛ فتح الباري في شرح صحيح البخاري: ج1 ص186).
پاسخ: اولاً اگر دلسوزي هم بوده، دلسوزي بيجا بوده است؛ زيرا مردم را از كلمات راهگشاي آن حضرت در آخرين ساعات عمر شريفشان، محروم كرد؛ به ويژه كه آن حضرت فرموده بعد از اين وصيت گمراه نميشويد.
ثانياً: آيا دلسوزي با توهين و ناراحت كردن آن حضرت سازگار است؟ هيچ شاهدي بر دلسوزي در اين ماجرا وجود ندارد. به پيامبر توهين ميشود. در حضور ايشان جدل ميكنند؛ صداي خود را بلند ميكنند و آن حضرت را ميآزارند. آيا در اين امور نشاني از دلسوزي ميبينيد؟
بحث درباره کفايت قرآن در ادامه خواهد آمد.
4) برخي گفتهاند كه خليفه دوم و عدهاي از حاضران از اين دستور رسول خدا صلي الله عليه و آله وجوب نفهميد، بلكه آن را ارشاد به كار بهتر دانستند، اما نخواستند آن حضرت را در آن حال به زحمت بيندازند ( فتح الباري في شرح صحيح البخاري: ج1 ص186).
پاسخ: اين برداشت با عبارات اين حديث سازگار نيست و قرينهاي هم مؤيد آن نيست، بلكه قراين متعدد برخلاف آن است از جمله:
اولاً: ظهور امر در وجوب است، نه در استحباب. ثانياً: عبارت «لاتضلون بعدي ابداً» که اهميت مطلب را ميرساند، با امر استحبابي سازگار نيست. ثالثاً: پيامبر صلي الله عليه و آله دستور خود را تكرار كرد ( المعجم الأوسط: ج5 ص287 و ج6 ص162 ح5334) و از عدم اطاعت آنان ناراحت شدند و افراد را به خاطر نافرماني آنان از نزد خود بيرون راندند. آيا ميتوان شاهدي بر رضايت پيامبر صلي الله عليه و آله با اين مخالفت يافت؟ به نمونههايي از ناراحتي آن حضرت و اصرار ايشان بر نوشتن حديث توجه فرماييد:
1. ... فلما اكثروا اللغو والاختلاف عند النبي صلي الله عليه و آله، قال رسول الله صلي الله عليه و آله: قوموا (صحيح البخارى: ج7 ص9).
2.