3 ـ 4. اختلاف و درگيرى
اختلاف و درگيرى، ديگر پيشامد روزگار غيبت است که ائمه عليهم السلام ياران خود را نسبت به آن هوشيار کردند و آن را از رويدادهاى پيش از ظهور حضرت عليه السلام و برچيدن آن را يکى از اهداف قيام حضرت قائم دانستند. امام حسن مجتبى عليه السلام از نخستين کسانى است که رويداد اختلاف و درگيرى شيعيان را در روزگار غيبت پيش گويى کرد. و فرموده است:
لا يکون هذا الأمر الذي تنتظرون حتّى يبرأ بعضکم من بعض و يلعن بعضکم بعضا و يتفل بعضکم في وجه بعض و حتّى يشهد بعضکم بالکفر على بعض؛ اين امرى را که منتظريد، واقع نمى شود تا آنجا که برخى از شما از برخى ديگر بيزارى بجويند و همديگر را لعنت کنند و به صورت هم، آب دهان بيندازند و يکديگر را تکفير کنند ( الغيبة للطوسى: ص437 ح429).
اين پيشگويى را امام صادق عليه السلام نيز با الفاظى مشابه فرموده است ( الکافي: ج1 ص340 ح17).
مى توان اين اختلاف ها را سر برآورده از هوى و هوس برخى مدعيان و جاه طلبان دانست که در نهايت به پديدار شدن داعيه ها و پرچم هاى مختلف مى شود. هر مدعى، ديگران را به خود مى خواند و پرچم خودخواهى خويش را برافراشته مى کند و با فراخواندن مردم به سوى خود، آنان را از ديگرى باز مى دارد و هواخواهان خود را به سوى نزاع و درگيرى با طرفداران رقيب خود مى برد. اين کژروى و خلط مدعيان راستگو و دروغگو، در احاديث و پيشگويى معصومان عليهم السلام گوشزد شده ( الکافى: ج1 ص338 ح8 و ح11) است، و آنان راه کارهايى را براى تشخيص مدعيان صادق از کاذب در اختيار ما نهاده اند.
يکى از اين راهها، آزمودن مدعيان با پرسش هايى است که پاسخ آنها را جز امامان مرتبط با غيب و ملکوت هستى نمى دانند ۱ .
3 ـ 5. انکار امام
ناگوارترين آسيب روزگار غيبت، تاب نياوردن در برابر شبهه ها، طعنه ها و ياس هاى حاصل از به درازا کشيدن غيبت و در نتيجه انکار امام غايب است.از اين رو مى توان تلاشهاى معصومان را بيشتر در اين باره دانست. معصومان عليهم السلام به موازات پافشارى بر وقوع غيبت، از انکار امام غائب برحذر داشتند و پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نخستين هشدارها را در اين زمينه دادند:
من أنکر القائم من ولدى في زمان غيبته فمات، فقد مات ميتة جاهلية؛ هر کس قائم از ميان فرزندانم را در روزگار غيبتش انکار کند و با اين انکار بميرد، به مرگ جاهلى مرده است ( کمال الدين: ص412 ح12).
و امام صادق عليه السلام در خطابى صريحتر و عام که محمّد بن مسلم آن را براى شيعيان نقل کرده، فرموده است:
إن بلغکم عن صاحب هذا الأمر غيبة فلا تنکروها؛ اگر خبرى از غيبت صاحب اين امر به شما رسيد، آن را انکار نکنيد ( الکافي: ج1 ص338 ح10).
آرى معصومان عليهم السلام انکار برخى باورمندان به امامت را پيش بينى کرده و در خطابى مستقيم آنها را از اين خطر، بر حذر داشته اند.
امامان براى رويارويى با اين آسيب خطرناک، امام عصر عليه السلام را به برخى پيامبران پيشين و صالحان و بزرگان تاريخ تشبيه نموده، زمينه انکار را زدوده و بسترى هموار را براى پذيرش غيبت ايشان فراهم آوردند. ايشان غائب شدن دو پيامبر الهى، حضرت يوسف و حضرت خضر عليهما السلام را گوشزد کردند و از غيبت ذو القرنين نيز سخن به ميان آوردند ( کمال الدين: ص384 و 385 ح1) و با اين يادآورى، استبعاد و انکار ديرباوران را برطرف ساختند؛ زيرا تفاوتى ميان پيامبر و امام در اين زمينه نيست و به ويژه غيبت خضر چون طولانى است، بسيارى از شبهات در باره غيبت ولى عصر را برطرف مى کند.
1.ر. ک: الکافى: ج۱ ص۳۴۰ ح۲۰ : إذا ادّعاها مدّع فاسألوه عن أشياء يجيب فيها مثله و نيز ر. ک: الکافى: ج۱ ص۳۴۳، باب «ما يفصل به بين دعوى المحقّ و المبطل في أمر الامامة».