زمينه‏ سازى معصومان براى پذيرش غيبت امام زمان عليه السلام - صفحه 45

2 ـ 2. تعيين سرآغاز غيبت

بنا به آنچه در ويژگى نخست بيان شد، الهى و مقدر بودن امر غيبت بدين معناست که در زمان مشخص و از پيش تعيين شده به وقوع مى پيوندد. امامان عليهم السلام نيز با توجه به اين نکته، به طور تقريبى بر اساس نسلهاى متوالى و مبارک امامان، زمان تحقق آن را به دوستداران خود اعلام کرده و نزديک شدن به وقوع آن را خبر مى دادند. نخستين امام شيعيان، على عليه السلام، او را يازدهمين نسل از سلاله خود اعلام مى دارد و بدينسان فاصله اى چند قرنى را ميان خود و غيبت قائم بيان مى دارد (همان: ص388 ح1؛ الکافي: ج1 ص338 ح7). اندکى بعد، امام حسن عليه السلام، به هنگام توصيف حضرت مهدى عليه السلام او را نهمين فرزند برادرش حسين عليه السلام مى خواند (الاحتجاج: ج2 ص67) و همين را امام حسين عليه السلام خود نيز بيان مى کند (کمال الدين: ص412 ح12؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج1 ص68 ح36).
اندکى بعد امام سجّاد عليه السلام سخن پيامبر صلي الله عليه و آله را در باره امام جعفر صادق عليه السلام فراز مى آورد که فرمان مى دهد او را صادق لقب دهند، چرا که در نسل پنجم از او، جعفرى کذاب، پديدار مى شود که معاصر امام مهدى عليه السلام و در پى غصب جايگاه اوست. امام سجّاد عليه السلام پس از نقل قول سخن پيامبر صلي الله عليه و آله قائم را دوازدهمين وصىّ پيامبر مى خواند و مى فرمايد:
ثمّ تمتدّ [تشتدّ] الغيبة بولىّ الله عزوجلّ، الثانى عشر من اوصياء رسول الله صلي الله عليه و آله والأئمّة بعده؛ سپس غيبت ولىّ خداى عزّوجلّ، دوازدهمين نفر از اوصياى پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و امامان پس از او، ادامه [يا تشديد] مى يابد ( کمال الدين: ص۳۱۹ ح۲).
امام کاظم عليه السلام نيز در بيانى رمزآلود، اما براى خواص شيعه مفهوم، اندکى جلوتر مى آيد و زمان را دقيق تر بيان مى دارد و مى فرمايد:
إذا فقد الخامس من ولد السابع فالله الله في اديانکم، لايزيلکم عنها أحد، يا بنىّ، إنّه لابد لصاحب هذا الأمر من غيبة؛ هنگامى که پنجمين نفر از فرزند هفتم ناپيدا مى شود، خدا را، خدا را درباره دينتان تا کسى آن را از دستتان نربايد، اى فرزند عزيزم، صاحب اين امر را غيبتى ناگزير است ( الکافي: ج۱ ص۳۳۶ ح۲).
گفتنى است هر چند اين بيان در زمان خود رمزآلود بوده است، اما پس از تحقق و شروع غيبت، به راحتى مى توان فهميد که مقصود امام کاظم عليه السلام از هفتم، وجود مبارک خود ايشان و مراد از پنجم، نسل پنجم از ايشان، است.
پس از امام کاظم عليه السلام فرزند ايشان، امام رضا عليه السلام يک نسل جلوتر مى آيد و در معرفى قائم مى فرمايد:
ذاک الرابع من ولدى، يغيبه الله في ستره ما شاء؛ او، چهارمين نفر از نسل من است، خدا او را در پرده غيبتش تا هرگاه که بخواهد نگاه مى دارد ( کمال الدين: ص۳۷۶ ح۷).
و بدينسان امام جواد عليه السلام و امام هادى عليه السلام نيز هر يک به ترتيب، او را سومين و دومين نسل خود بر مى‌شمرند (همان: ص377 ح1 و 2، و ص381 ح5) و در آخرين حلقه، امام حسن عسکرى عليه السلام قائم را فرزند خود مى خواند و به غيبتش اشاره مى کند.
امام حسن عسکرى عليه السلام همچنين سال 260 هجرى را آغاز اختلاف پيروانش خوانده و چون در سخنى ديگر ( کمال الدين: ص408 ح6؛ الکافى: ج1 ص341 ح22 و 23)، اختلاف شيعه را درباره جانشين خود دانسته است ( کمال الدين: ص409 ح8)، شيعيان با کنارهم نهادن اين دو سخن، به آسانى مى توانستند شروع غيبت را حدس بزنند.

صفحه از 57