زمينه‏ سازى معصومان براى پذيرش غيبت امام زمان عليه السلام - صفحه 49

3 ـ 1. حيرت و ضلالت

براى همگان معلوم بود که غيبت کوتاه ولىّ امر و پيشواى جامعه، مشکل حادّى را پديد نمى آورد و به سادگى مى توان آن را پذيرفت، اما معصومان عليهم السلام مى دانستند که غيبتى به درازاى عمر چندين نسل، از پس حضور دائمى و بدون انقطاع سلسله متصل امامت، با آسيب هايى همراه خواهد بود. آنان به يکى از مهمترين آسيب هاى اين غيبت طولانى اشاره کردند يعنى شک و حيرت در اصل وجود امام و رفع نياز انسان با امام از ديده ها نهان. ايشان با پيشگويى الهام گونه خود وقوع گمراهى ها و حتى ارتجاع و ارتداد برخى باورمندان امامت را تذکر دادند.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نخستين کسى بود که گمراهى مردمان را در روزگار غيبت مهدى عليه السلام تذکر داد:
تکون له غيبة و حيرة حتّى تضلّ الخلق عن اديانهم؛ براى او چنان غيبتى [و براى مردم] حيرتى خواهد بود که مردم دينشان را گم کنند ( الکافى: ج1 ص341 ح21).
و با زبانى ديگر فرمود:
تکون له غيبة و حيرة تضلّ فيها الاُمم ( اعلام الورى: ج2 ص226).
ايشان شک مردم را تا آنجا گسترده و ژرف دانست که در اصل تولّد و تکوّن حضرت مهدى عليه السلام نيز شک مى کنند. از اين رو فرمود:
حتّى يقول اکثر الناس: ما لله في آل محمّد حاجة و يشک آخرون في ولادته؛ تا آنجا که بيشتر مردم مى گويند: خداوند به خاندان محمّد کارى ندارد، و بقيه مردم نيز در ولادتش ترديد مى کنند ( کمال الدين: ص51 ح2).
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بر همين پايه، چنگ زدن به دين را در اين روزگار فرمان داد و از امتش خواست که شک و ترديد به خود راه ندهند تا شيطان منفذى براى رخنه به دلهاى ايشان و به در بردن از راه دين نيابد.
امام على عليه السلام نيز انديشناک اين آسيب خطرناک بوده است. اصبغ بن نباته، از اصحاب خاص امير مؤمنان عليه السلام انديشناکى حضرت را مى بيند و مى پرسد چرا سر به جيب تفکر فرو برده اى ؟ امام عليه السلام پاسخ مى دهد:
فکرت في مولود يکون من ظهرى، الحادى عشر من ولدى، هو المهدى يملأها عدلاً کما ملئت جورا و ظلما، تکون له حيرة و غيبة، يضلّ فيها اقوام و يهتدى فيها آخرون؛ در فرزندى از نسلم مى انديشم که يازدهمين نفر از فرزندان من است و مهدى نام دارد، [زمين] را از عدل و داد پر مى کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است، او را حيرت و غيبتى است که گروه هايى در آن سرگردان مى شوند و گروه هايى ديگر راه مى يابند
( الکافي: ج1 ص338 ح7)».
امام على عليه السلام سخن ديگر با اصبغ بن نباته، سخن و پيشگويى پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله را تأکيد کرده و فرموده است:
أما ليغيبنّ حتّى يقول الجاهل: ما لله في آل محمّد حاجة؛ هان که او غايب خواهد ماند تا آنجا که نادان مى گويد: خدا را با خاندان محمّد کارى نيست ( کمال الدين: ص302؛ الغيبة: ص140 ح1).
امام حسين عليه السلام با لحنى صريحتر، ارتداد برخى از مردم را متذکر شده و فرموده است:
له غيبة يرتدّ فيها اقوام و يثبت فيها على الدين آخرون؛ او را غيبتى است که گروه هايى در آن از دين باز مى گردند و گروههايى ديگر استوار مى مانند ( کمال الدين: ص317 ح3).
همين تعبير را امام کاظم عليه السلام آورده و اين وضعيت را آزمون الهى نسبت به خلقش دانسته است. ايشان مى فرمايد:
لابدّ لصاحب هذا الأمر غيبة حتّى يرجع عن هذا الأمر من کان يقول به، إنّما هى محنة من الله عزوجل امتحن بها خلقه؛ صاحب اين امر، غيبتى حتمى دارد تا آنجا که معتقدان به اين امر نيز از باور خود باز مى گردند، آن آزمونى از جانب خداى عزوجل است تا خلقش را با آن بيازمايد ( الکافي: ج1 ص336 ح2).
ما اکنون تحقق اين پيشگويى ها را با نگريستن به آن از پس قرن هاى متوالى مشاهده مى کنيم. آخرين حلقه پيشگويى ها در باره ضلالت و حيرت، سخن پدر بزرگوار امام زمان، امام حسن عسکرى عليه السلام است که فرموده:
أما إنّ له غيبة يحار فيها الجاهلون و يهلک فيها المبطلون و يکذب فيها الوقّاتون؛ هان او را غيبتى است که نادان ها در آن حيران و باطل انديشان هلاک شوند و وقّاتان [تعيين کنندگان زمان ظهور] دروغ ببافند ( کفاية الأثر: ص292).

صفحه از 57