[اى پيامبر!] هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.
يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلى رَبِّک راضِيةً مَرْضِيةً * فَادْخُلِي فِي عِبادِي * وَ ادْخُلِي جَنَّتِي (فجر: آيه27 ـ 30).
تو اى روح آرام يافته! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآى، و در بهشتم وارد شو.
لقاء خداوند در نگاه مفسران
مفسران، دسته اول آيات را به معني روز قيامت، جزا و پاداش در نظر گرفتهاند. صاحب مجمع البيان در تمامي آيات مذکور، ديدار خداوند را مشاهده و مواجهه با پاداش و جزاي الهي ميداند، و در تفسير «واعلمُوا انّکم مُلاقوهُ»، بدين معنا اشاره ميکند و وجه بيان اين شکلي خداوند را به جهت معناي لقاء يافتن، دانسته است، همچون زماني که که گفته ميشود: لقي جهده (ثمره تلاش خود را يافت)، افزون بر اين که اصولاً کسي نميتواند خدا را ببيند (مجمع البيان: ج2 ص787).
صاحب مناهج البيان نيز لقاء در «فملاقيه» را لقاء ثواب و عقاب خداوند بيان ميکند (مناهج البيان: ص 288)؛ چنانچه طبرسي نيز در احتجاج، لقاء را در آيه کريمه فمَن کانَ يرجُوا لقاءَ ربِّه ، بعث و قيامت ميداند و دليل ذکر آن به لقاء را همچون آيه ديگري ميداند که خداوند مىفرمايد:
مَنْ کانَ يرْجُوا لِقاءَ الله فَإِنَّ أَجَلَ الله لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (عنکبوت: آيه5).
کسى که اميد به لقاء الله [و رستاخيز] دارد [بايد در اطاعت فرمان او بکوشد!] زيرا سرآمدى را که خدا تعيين کرده فرا مى رسد، و او شنوا و داناست!
يعني کسي که ايمان دارد که اين وعده آمدني است، بداند که حتماً محقق ميشود؛ چه از جهت ثواب و چه از جهت عقاب. و آيه تحيتهم يوم يلقونه سلام (احزاب: آيه33)؛ يعني ايمان و اطمينان به روز بعث از قلوب آنان زائل نميشود. و همچنين آيه الايظن اولئک انّهم مَبعوثُون (مطففين: آيه5)، يعني آيا آنها يقين ندارند که مبعوث ميشوند؟ و به عبارتي لقاء نزد مؤمن، بعث و قيامت است (الاحتجاج: طبرسي ج2 ص371 ـ 372 ). علّامه مجلسي رحمه الله نيز لقاء خداوند را در آيه قال الَّذين يظُنُّون أنَّهم ملاقُوا الله را ثواب و پاداش الهي ميداند (بحار الانوار: ج8 ص92).
علّامه طباطبايي رحمه الله اين آيات را به معناي قيامت و روز حشر ميداند، چنانچه «فمُلاقيه» را [به جهت سياق آيه در مسير حرکت انسان به سوي خداوند] منتهي شدن به سوي او ميداند، يعني جايي که در آن هيچ گونه حکمي جز خداوند نيست، چرا که مانعي در انفاذ حکم خداوند وجود ندارد و ديدار خواندن آن براي آن است که کفار را شگفت آورتر سازد و بفهماند که چگونه ممکن است از ناحيه خداوند آغاز گردد و سرانجامشان به سوي او نباشد (الميزان: ج20 ص401). در اين روز است که علم حقيقي نسبت به خداوند براي همه ايجاد ميشود و به کاربردن واژه رؤيت در آن، از باب عيني