داشته باشد و آيا تعريفي که در بيشتر کتب نحو از اين اسلوب ارائه ميشود، شايسته بازنگري و تغيير اندک يا افزودن مفادي جديد به آن، نيست؟!
در اين نوشتار برآنيم به دور از اختلاف نظرهاي نحوي و قواعدي، درباره نمونهاي از کاربرد قابل توجه اين اسلوب سخن برانيم که در فارسي و عربي کاربرد دارد.
اسلوب تفضيل (اسم تفضيل) در کتب نحو و ترجمه
کتابهاي نحو و به تبع آن کتابهاي ترجمه، تفضيل را ابتدا در تعريف و سپس در مثالها به چند نمونه منحصر کردهاند و ساير بحثها را در شروط و احوال و امثال آن پيگرفتهاند؛ چنانچه در تعريف اسم تفضيل، آن را صفتي خواندهاند برگرفته از فعل که بر اشتراک دو چيز در يک صفت و برتري و زيادت يکي بر ديگري در آن صفت، رهنمون است. (جامع الدروس العربية: ج1 ص143؛ موسوعة النحو و الصرف و الإعراب: ص60) همچون: «سعيد أعلم من خليل و أفضل منه» که دو فرد، در صفت علم و فضل با هم مقايسه و يکي تفضيل داده شده است. در اينجا، شخص برتر را «مفضَّل»، و ديگري را «مفضول» يا «مفضَّلعليه» و صفت مورد مفاضله را «مفضل منه» نام نهادهاند. ناگفته نماند که برخي از علما، قيد غالباً را در تعريف افزودهاند؛ زيرا گاه، اسم تفضيل، معناي تفضيل ندارد، مثل: «أکرمتَ القوم أصغرَهَم و أکبرَهم» يعني: صغيرهم و کبيرهم. (همان)
در برخي ديگر از موارد نيز، در اسلوب افعل تفضيل، چيز ديگري غير از اشتراک هر طرف در يک صفت را مطرح کردهاند که آن، آوردن افعل تفضيل صرفاً براي بيان زيادتي است که در مفضَّل است، مانند: «الصيف أحرّ من الشتاء» و مقصود اين است: «الصيف في حرارته أشدّ من الشتاء في بَرده؛ گرماي تابستان شديدتر و طاقت فرساتر از سرماي زمستان است».
از اين مطلب که بگذريم، علماي نحو همگي يکصدايند که تنها وزن صفت تفضيل، «أفعل» و مؤنث آن، «فُعلي» است و در سه مورد «خَير و شَرّ و حَبّ» همزه، حذف شده است.
در ساختن افعل تفضيل و شرايط آن، سخن به درازا نميکشيم؛ نيز در احوال چهارگانه مشهور اسم تفضيل يعني: 1ـ بدون ال و اضافه 2ـ با ال 3ـ اضافه به معرفه 4ـ اضافه به نکره، سخن کوتاه ميکنيم و به چند نکته در باب اجزاء اين اسلوب بسنده کرده، به اصل بحث ميپردازيم:
1ـ حذف «مِن» از افعل تفضيل
ميدانيم که بيان برتري ميان دو فرد مفضل و مفضلعليه، با ارتباط حرف جر مِن صورت ميگيرد؛ اما مِن گاه، حذف ميشود (ن. ک: موسوعة النحو و الصرف و الاعراب: صص61ـ 62؛ جامع الدروس العربية: ص145؛ في التراث اللغوي: ص354). ميتوان در يک جمله، چنين گفت: در غير از حالت اول (بدون ال و اضافه) که دخول مِن واجب است، در سائر حالات، مِن حذف ميشود؛ زيرا تنها در اين حالت