گلگشتي در الطراز - صفحه 90

علي‌خان با تذکر به تفسير درون حديث، احتمال اول را نفي کرده، احتمال دوم را برمي‌گزيند (همان: ج3 ص196).

2. دلالت سياق

سياق، قرينه‌اي متصل است که در دل کلام است. سياق آن‌گاه به کار مي‌آيد که کلام متصل باشد و قسمتي از کلام، قرينه بخش ديگر کلام است. شناخت اين قرينه، براي تفسير آيات و روايات، کاربردي اساسي دارد. سيد نيز با توجه به اين قرينه به شرح حديث مي‌پردازد. واژه «الوَضَح» در لغت به معناي روشنايي و ماه آمده است؛ اما سيد با توجه به ذيل روايت که فرمود: «فإن خفى عليکم فأتمّوا العدّة ثلاثين يوماً» معناي هلال را صحيح مي‌داند (همان: ج5 ص91) نه اينکه مانند ابن اثير صرفاً اين معنا را وجيه بداند و معناي اولي را هم بپذيرد ( النهايه: ج5 ص195).

3. تلميح

تعريف تلميح گذشت. در اينجا، از تلميح به عنوان قرينه متصل ياد مي‌کنيم؛ چرا که با نظر به تعريف آن، در درون تلميح کلامي مي‌آيد که قرينه‌اي مهم به شمار مي‌آيد. سيد نيز با توجه به اين قرينه دروني به شرح اثر ۱ پرداخته است. ام‌سلمه به عايشه در هنگام رفتن به بصره اين‌گونه خطاب کرد که « قد جمع القرآن ذيلک فلا تَندَحيه؛ قرآن دنباله لباس تو را جمع کرده پس آن را پهن مکن » ( نبرد جمل: ص34) يعني با رفتن به سوي بصره آن را مگستران! سيد، اين کلام را تلميح به آيه شريفه « وَ قَرْنَ في بُيوتِکن (احزاب: 33)؛ و در خانه هاتان آرام گيريد» مي‌داند ( الطراز الاول: ج5 ص67).

4. سبب ورود

سبب ورود، آگاهي از زمينه هاي صدور حديث است که قرينه متصل مقامي به شمار مي‌رود و شرايط فرهنگي و اجتماعي زمان و مکان صدور حديث را شامل مي شود. حديث «إنّ الميت ليعذّب ببکاء أهله» از احاديثي است که عده‌اي با تمسک به آن، گريه بر مرده را روا نمي‌دارند؛ ولي سيد علي‌خان با بيان سبب ورود حديث، معناي ديگري را براي آن ذکر مي‌کند. وي در اين‌باره مي‌نويسد:
يريد أنّ الميت إن اوصي بالبکاء عليه فإنّه يؤاخذ بأمره بذلک، و کان ذلک فعل الجاهلية، وهو مشهور عندهم و کثيرٌ في أشعارهم... .

1.تعبير به اثر در اينجا به دليل اين است كه اين كلام ام سلمه خطاب به عايشه در هنگام رفتن به بصره براي جنگ جمل است و حديث به شمار نمي‌رود.

صفحه از 95