أفضل الصدقة جُهدُ المُقِلّ بالضم اي قدرته و استطاعته و لاينافيه حديث أفضل الصدقة ما کان عن ظهر غِني إذ لابدَّ للمتصدِّق من غني مّا، إمّا غني النفس ثقةً بالله، أو غني المال الحاصل بيده، و الأوّل أعلي اليسارين.
برترين صدقه جهد بينواست يعني توان و قدرت او؛ و اين، با حديث برترين صدقه آن است که از روي توانگري باشد منافات ندارد؛ زيرا صدقهدهنده بايد حداقل بينيازي را داشته باشد: يا بينيازي نفس، به خاطر اعتماد به خدا و يا بينيازي مالي که دسترنج وي باشد؛ و اولي آسانتر است.» (همان: ص305)
توجه به دانشهاي بشري در فهم معناي حديث
دانستن دانشهاي بشري گوناگون، در فهم حديث راهگشا است و فهم آنها ميتواند باعث تبيين و ابهام زدايي از حديث شود. برخي از علومي که از آنها در راستاي امر فوق استفاده شده، به قرار زير است:
1. جغرافي
شناخت مکانهاي نام برده شده در حديث، ابهام را از آن ميزدايد و ما را به فهم روشنتري از حديث رهنمون ميسازد. سيد، نيز به اين نکته واقف است و از آن استفاده ميکند. وي در بيان روايتي که مکاني به نام «جُعْدان» در آن آمده، آنجا را کوهي ميان ينبُع و عيص دانسته که همان بيابان ازرق است (همان: ص293).
2. علم پزشکي
سيد عليخان، گاه در شرح حديث از دانش پزشکي استفاده کرده است. به عنوان نمونه، در حديثي آمده است: «کره مباحتة الماء» سيد، حديث را کراهت نوشيدن آب، قبل از تهنشين شدن معنا کرده که قبل از نوشيدن چنين آبي بايد کمي نان يا خرما بخورد؛ زيرا آب اين چنيني، براي معده ضرر داشته، سبب استسقاست و طبيبان گفتهاند که نوشيدن چنين آبي با معده خالي مضر است، مگر در تابستان براي کسي که گرم مزاج است يا در زمان طاعون (همان: ج3 ص179).
و. آگاهي از موانع فهم حديث
پرهيز از خلط لغت با اصطلاح
اصطلاح يعني اتفاق گروهي بر لفظي معين که از معناي لغوياش جدا شده است و ميان اين دو معنا، تناسبي وجود دارد. پس لازم است در هر متني، بويژه حديث، به اصطلاحات توجه شود تا با معناي لغوي خلط نشود. ايشان در هر ماده، عنوان الاصطلاح را قرار داده است تا معناي لغوي را از اصطلاح تمايز دهد و معناي اصيل، از معناي مختص به گروهي از مردم، خلط نشود. به عنوان مثال، در ماده جهد به اصطلاح الاجتهاد اشاره ميکند و آن را اين گونه معنا ميکند: