اگر در نهج البلاغه، نيک غور کني، انسجام و همسازي و يکساني را در اسلوب بيان آن درخواهي يافت. عبارات آن، مانند پيکري است که همه اجزاي آن با يکديگر متناسب و متقارناند، درست همانند قرآن که آغاز و ميان و انجام آن، يکساني و وحدت دارد (شرح نهج البلاغة: ج10 ص526).
علّامه جعفري در مورد مفهوم واقعي بلاغت معتقداست:
هشياران تاريخ، دردهاي زيادي را در روان بشري تشخيص داده، درصدد درمان آنها برميآيند؛ ولي به اين درد مهلک ـ که بشر، با پرداختن به هنر نويسندگي و سخنوري، ارزش معاني و واقعيات را پايين آورده و وسيله را به جاي هدف گرفته است ـ ، توجّهي نکردهاند. اين مسئله که انتخاب کلمات و تنظيم جملات، بايستي رسا و بيان کننده معنا و مقصود باشد، اصل بسيار با اهميتي است که زيبايي و هنر سخن گفتن را به عنوان وسيله اساسي وصول به معنا معرفي ميکند، نه آرايشي براي شخصيت گوينده ( ترجمه و تفسير نهج البلاغه:ج3 ص311).
وي در بحث از بلاغت نهج البلاغه، در مقابل اين همه زيبايي، به حيرت افتاده و مطالب نهج البلاغه را همانند گويندهاش در عاليترين حد، توصيف مينمايد:
آنچه در نهج البلاغه موجب حيرت ميگردد، اين است که معاني مختلفهاي را با اسلوب جذّابي بيان فرموده است که گويي يک معنا بيشتر نيست. آن جا که مطالب ماوراي طبيعي را توضيح ميدهد، عقل و قلب، در ادراک آن مطالب، با هم مزاحمت نميکنند، در صورتي که در کتابهاي فلسفه، موقعي که فيلسوف، معنايي را مورد تحليل قرار ميدهد، نميتواند با هر دو روش (عقل و قلب) انجام دهد. و به طور خلاصه، چنان که در تشريح شخصيت علي عليه السلام، با عاليترين صفات انساني ـ که در عين حال در يک فرد قابل اجتماع نيست ـ روبه رو ميشويم، همچنين کتاب علي عليه السلام، نيز مانند خودِ گويندهاش داراي بيان کاملترين شئون فردي و اجتماعي است. ( نگاهي به علي:ص 67 ـ 69).
علّامه، ضمن اين که بلاغت نهج البلاغه را مربوط به بيان حقايق عاليه در زيباترين اسلوب معرفي ميکند، آن را يکي از اساسيترين ارکان اين کتاب بزرگ ميداند:
اگر ما بلاغت را چنين تفسير کنيم که بلاغت، عبارت است از بيان رسا و زيباي واقعيات و حقايقي که وضع و حال و موقعيت اقتضا ميکند، بايد بگوييم بلاغت نهج البلاغه اگر اساسيترين رکن نهج البلاغه نباشد، قطعاً يکي از اساسيترين ارکان عظمت اين کتاب بزرگ است؛ زيرا واقعيات و حقايقي را که امير مؤمنان عليه السلام بيان فرموده است، مربوط به همه جوامع بشري در همه دورانهاست و هيچ وضع و حال و موقعيت مخصوصي، سخنان آن حضرت را محدود نمي سازد.. ( فصلنامه پژوهشي ـ اطلاعرساني نهج البلاغه: ص60).
بنا بر اين، از ديدگاه علّامه، بلاغت نهج البلاغه، چيزي فراتر از توجّه به ترکيبات ادبي و بلاغي است: