و اراده، دگرگون نميسازد، ولي آداب و رسوم و قوانيني را به وجود ميآورد که ميتوانند شئون حيات مردم را رنگآميزي و توجيه نمايند. با نظر به اين قاعده است که ميگوئيم: امير مؤمنان عليه السلام مردم بصره را محکوم مطلق ننمودهاند؛ بلکه نمود طبيعي ارتباط آنان را با چنان محيط طبيعياي بيان فرمودهاند (همان: ص169).
در تفسير خطبه چهارم از نهج البلاغه که امير مؤمنان عليه السلام مردم را موعظه و هدايت ميکند، علّامه بنا بر نظر ابن ابي الحديد، زمان ايراد اين خطبه را پس از پايان جنگ جمل دانسته و بر اساس آن، مخاطب اين سخنان را طلحه و زبير ـ که از گردانندگان اصلي جنگ جمل بودند ـ معرفي ميکند:
بنا به تحقيق شارحان نهج البلاغه، از آن جمله ابن ابي الحديد، امير مؤمنان عليه السلام، اين خطبه را پس از جنگ جمل بيان فرموده است و مخاطب در جملات فوق، طلحه و زبير و پيروان آنان هستند (همان: ص15).
سه: توجّه به اغراض متکلّم
يکي از مسائلي که در علم معاني مطرح است، توجّه به اغراض متکلّم است؛ چرا که در برخي موارد، هدف گوينده از کلامش، نه آگاه ساختن مخاطب از مطلبي است که او اطلاع ندارد و نه قصدش آن است که به مخاطب بگويد: مطلبي که تو از آن آگاه هستي، من نيز به آن آگاهم؛ بلکه مقاصد ديگري را در نظر دارد که در اصطلاح، آنها را «اغراض غير اصلي» مينامند (علوم بلاغت و اعجاز قرآن: ص52) که نمونههايي از آنها را از تفسير علّامه جعفري ذکر ميکنيم:
تحريک و تشويق:
ألا و إنَّ اليومَ المِضمار و غداً السَباقُ و السَّبقَةُ الجنَّة و الغايةُ النّارُ ( نهج البلاغة: خطبه 28).
امروز زمان تكاپو و فردا روز سبقت است؛ سبقت بر بهشت و [پايان عقبماندگي] دوزخ است.
امير مؤمنان عليه السلام با اين عبارات، سعي در ترغيب و تحريک مردم براي تکاپوي هرچه بيشتر براي امر آخرت دارد:
معناي مسابقه، آن مفهوم معمولي و رايج در ميان مردم نيست که با تحريک حس رقابت صورت ميگيرد؛ بلکه منظور، اين است که هشياران زنده و هدفدار، با مشاهده عظمت و کمال رهروان منزلگه حقيقت، به هيجان و تکاپو وادار ميشوند و خود را اعضايي از آن کاروان تلقّي ميکنند که حتّي اگر سبقت بر آنان بگيرند، بر ميگردند و گرفتن از دست آنان را وظيفه و عامل سرعت در حرکت ميدانند (ترجمه و تفسير نهج البلاغه: ج6 ص157ـ 158).
تحذير:
ألا و إنّ الشيطان قد جَمَعَ حزْبَهُ و استَجلَبَ خيلَهُ و رِجلَهُ ( نهج البلاغة: خطبه 10).