بلاغت نهج البلاغه در شرح علّامه جعفري - صفحه 122

نواسخ، ادوات شرط، ادوات نفي، مفعول‌هاي پنج گانه، حال و تمييز، (جواهر البلاغه: ص139) که دو نمونه از آنها از تفسير علّامه جعفري بيان مي‌شود:

جمله شرطيه

والله لَإن أبَيتُها ما وَجَبَت علي فَريضَتُها و لا حَمَّلَني الله ذَنبَها وَ وَالله إن جِئتُها إنّي لَلمُحِقُّ الّذي يتَّبَعُ و إنَّ الکِتابَ لَمَعي ما فارَقتُهُ مُذ صَحِبتُهُ ( نهج البلاغة: خطبه122).
به خدا سوگند اگر از حکميت سر باز مي‌زدم، مسئول پيامدهاي آن نبودم و خدا گناه آن را در پرونده من نمي‌افزود. به خدا سوگند اگر هم آن را مي‌پذيرفتم، به اين کار سزاوار پيروي بودم؛ زيرا قرآن با من است. از آن هنگام که يار قرآن گشتم، از آن جدا نشدم.
علّامه در تبيين علّت به کارگيري جمله شرطيه مي‌نويسد:
امير المؤمنين عليه السلام به جهت معرفت والايي که به واقعيات داشت و به جهت وارستگي از هوا و هوس و خودخواهي‌ها، هر يک از دو طرف (پذيرش و عدم پذيرش حکميت) را مي‌توانست انتخاب فرمايد. در اين مورد، سؤالي مطرح است که عده‌اي از شارحان نهج البلاغه به آن متوجّه شده‌اند از آن جمله محقّق مرحوم هاشمي خويي است. سؤال اين است که در بروز غوغاي حکميت، امير المؤمنين عليه السلام با کمال تأکيد و اصرار، از پذيرش حکميت امتناع مي‌فرمودند و سپس با اصرار ناآگاهان ساده لوح و با تحريکات پشت پرده‌اي سر سفره‌نشينان معاويه، حکميت را پذيرفتند و در هر دو حال، امير المؤمنين عليه السلام با علم و آگاهي و عمد اقدام فرموده است. بنابراين، سبب چيست که در جملات مورد تفسير، جمله شرطيه به کاربرده‌اند که دليل عدم علم به واقعيت مي‌باشد؟ پاسخ اين سؤال، همان‌گونه که از خود جملات برمي‌آيد، بسيار روشن است و آن، اين است که امير المؤمنين عليه السلام مي‌فرمايد: کتاب خدا با من است؛ يعني من به دستورهاي قرآن ـ که دستورهاي الهي است ـ، از همه شما آشناترم و همه محتويات قرآن در درون من است و من واجب الاطاعه هستم... . بنا بر اين اگر مصالح واقعي اقتضا مي‌کرد که من حکميت را نپذيرم، بر حق بودم و براي شما لازم بود که ازمن تبعيت کنيد و حکميت را نپذيريد و اگر مصالح واقعي اقتضا مي‌کرد که من حکميت را بپذيرم، باز براي شما لازم بود که آن را بپذيريد... ( ترجمه و تفسير نهج البلاغه: ج22 ص9)

تأکيد

فَوَالله مازِلتُ مَدفوعاً عن حَقّي مُستَأثِراً علَي مُنذُ قَبَضَ الله نَبيهُ حتّي يومِ الناسِ هذا ( نهج البلاغة: خطبه۶).
سوگند به خدا كه من همواره از حق خويش محروم ماندم و از هنگام وفات پيامبر صلي الله عليه و آله تا امروز، حق مرا از من بازداشتند و به ديگري اختصاص دادند!

علّامه در تبيين علّت اين تأکيد مي‌نويسد:

صفحه از 130