بلاغت نهج البلاغه در شرح علّامه جعفري - صفحه 128

پسرم! درست است که من به اندازه پيشينيان عمرنکرده‌ام؛ امّا در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان انديشيدم و در آثارشان سير کردم تا آن جا که گويي يکي از آنان شده‌ام؛ بلکه با مطالعه تاريخ آنان، گويا از اوّل تا پايان عمرشان با آنان بوده‌ام... .
علّامه در تفسير اين عبارت، معتقد است كه اين طرز بيان امام عليه السلام بهترين نوع بيان براي انتقال منظور خويش است:
ملاحظه مي‌کنيد که علي عليه السلام نمي‌فرمايد قوانين پيش‌ساخته درباره انسان‌ها چنين اقتضا مي‌کند که من براي تو مي‌خواهم بگويم؛ بلکه مي‌فرمايد: فرزندم! من در کردار و رفتار آنان انديشيدم. در اين استقرا و پيگردي چنان دقيق کار کردم که گويي من يکي از همان مردم بوده‌ام و با آنان زندگي کرده‌ام. لذا اصول و قوانين ناب را که از حوادث و رفتارهاي زندگي و نتايج کارهاي آنان به دست آورده‌ام، براي تو انتخاب نموده و بيان مي‌کنم(ترجمه و تفسير نهج البلاغه: ج26 ص250).
در خطبه 109 نهج البلاغه، امير المؤمنين عليه السلام در نيايش با خداوند مي‌فرمايد:
لَم تخلُقِ الخلقَ لِوَحشَةٍ و لَا اسْتعملْتَهُم لمنفَعةٍ و لايسْبِقُک مَن طَلبتَ و لا يفلِتُک مَنْ أخَذْتَ... .
مخلوقات را براي دفع وحشت نيافريدي و آنها را براي سود بردن به کار نينداختي. هر کس را که طلب کني براي گريز از تو توانايي سبقت ندارد، و هر کس را که گرفتي، قدرت فرار از تو را دارا نيست... .

علّامه در مورد اين عبارات مي‌نويسد:
امير المؤمنين عليه السلام در جملات فوق، با بليغ‌ترين بيان، بي‌نيازي مطلق خداوندي و ناتواني بندگان را گوشزد مي‌فرمايد (همان: ج19 ص220).
يکي از مواردي که بر فصاحت، بلاغت و شيوايي کلام مي‌افزايد، اين است که گوينده، از کلمات يا عباراتي استفاده کند که بتواند از آن براي انتقال معناي مورد نظر، نهايت استفاده را نمايد و به عبارت ديگر، مناسب‌ترين کلمات براي انتقال مفاهيم مورد نظر به کار برده شود. در نهج البلاغه ـ که نمونه کامل سخنان فصيح و بليغ است ـ ، از اين موارد کم نيست، از آن جمله:
فباضَ و فَرَّخَ في صدورهم و دَبَّ و دَرَجَ في حجورهم ( نهج البلاغه: خطبه7).
اين موجود پليد (شيطان)، در درون سينه‌هاي آنان (پيروان خود) تخم گذارد و جوجه در آورد و حرکت کرد و تدريجاً در آغوش آنان نشست.

علّامه در مورد استفاده به‌جا از کلمه «درج» بيان مي‌دارد:
کلمه «درج» اشاره لطيفي به اين حقيقت دارد که اين تسلّط به تدريج انجام مي‌گيرد و چنان نيست که وجدان و عقل و فطرت پاک آدمي، ناگهان از درون وي محو شود و شيطان فوراً جاي آنها را بگيرد ( ترجمه و تفسير نهج البلاغه: ج3 ص134).

صفحه از 130