revelation that had been written down by the faithful during the lifetime of the Prophet, on bones, on palm leaves, on potsherds, and on whatever other materials were at hand, as well as being preserved in the breasts of men.
But it was the third caliph, ‘Uthman (23-35 / 644-61), who first charged a small group of men at al-Madinah with codifying and standardizing the text. Alarmed by reported divergences in the recitation of the revelation, he commissioned one of the Prophets former secretaries, Zayd b. Thabit, and several prominent members of Quraysh - ‘Abd Allah b. al-Zubayr, Sa‘id b. al-‘As, and ‘Abd al-Rahman b. al-Harith are those most often mentioned - to produce a standard copy of the text, based on the compilation in the keeping of Hafsah, daughter of ‘Umar. If there was disagreement over language among members of the commission, it was to be resolved in accordance with the dialect spoken by Quraysh.
مسلمين ۱ ، به وسيله آنها در عهد حيات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بر روي استخوانها ۲ ، برگهاي درخت خرما ۳ ، تکههاي شکسته سفال و هر ماده در دسترس ديگر نوشته شده بودند. ۴
اما اين خليفه سوم (عثمان) بود که به دليل اختلافات گزارش شده در قرائت وحي (قرآن) ۵ ، براي اولين بار افرادي را در مدينه عهدهدار کرد تا متن قرآن را مدون و منظم کنند. (در پي اين ماجرا) عثمان نيز يکي از کاتبان قبلي پيامبر (زيد بن ثابت) و چندين عضو برجسته قريش ـ [افرادي چون] عبدلله بن زبير، سعيد بن عاص و عبد الرحمن بن حارث ـ را گماشت تا متني استاندارد از قرآن بر پايه نسخه موجود نزد حفصه (دختر عمر)، توليد کنند، و اگر چنانچه بين اعضاي اين گروه، پيرامون زبان قرآن اختلافي وجود داشت، لازم بود آن را بر اساس لغت و لهجه قريش ۶ بنگارند.
1.در ميان اهل سنت از حفظ در سينه به عنوان جمع اول قرآن ياد شده است، درحالي که شيعه جمع اول قرآن را همان نگارش روي نوشتافزارهاي قابل نوشتن در زمان پيامبر ميداند.
2.اکتاف: جمع کتف به معني استخوان شانه، معمولاً استخوان شانه شتر و يا گوسفند پس از خشکشدن به صورت آماده ميساختند که بتواند روي آن بنويسند.
3.عسب: جمع عسيب و آن عبارت از جريده و چوبه نخل است که برگهاي آخر آن را ميکندند و در قسمت پهناي آن، قرآن مينوشتند.
4.ساير نوشتافزارهاي قرآن عبارتند از: لخاف: جمع لخفه و به معني سنگهاي سفيد نازک و ظريف ميباشد. اقتاب: جمع قتب به معني چوبهايي بود که بر اشتران مينهادند تا بر آنها سوار شوند. رقاع: جمع رقعه که داراي معني گستردهاي است و شامل برگ کاغذ يا درخت و گياه و پوست حيوانات ميشود. قراطيس: جمع قرطاس و به معني کاغذ است.
5.در جريان لشکرکشى مسلمانان به ارمنستان و آذربايجان، در ميان سپاهيان مسلمان اختلافاتى راجع به شکل صحيح متن قرآن بروز کرد. چون حذيفه، فرمانده پرآوازه سپاهيان پس از پايان جنگ به کوفه بازگشت، در مجلسى در حضور حاکم کوفه، سعيد بن عاص خشم و نگرانى خود از اين اوضاع را ابراز کرد و اين مسئله را مشکل بزرگ آينده اسلام دانست. بسيارى از نخبگان آن روز سخنان وى را تأييد کردند، دير زمانى نگذشت که حذيفه به مدينه آمد و ديدگاه خود را با خليفه عثمان در ميان گذاشت و عثمان نيز کميته مشهور را براي رفع اختلاف قرائات تشکيل داد.
6.بر اساس روايت عمر در برخورد با ابنمسعود پيرامون قرائت «عتي حين» که به او گفت قرآن به لغت قريش نازل شده است نه لغت هذيل.