جهاد ابتدايی در قرآن و سيره پيامبر (ص) - صفحه 10

از مهاجران در لشکر اسلام به صحنه‌هاي نبرد گسيل مي‌گردند، نسبت به پستي و بلندي‌هاي اين سرزمين و نقاط استراتژيک آن شناخت کافي داشته باشند.
ـ هدف سوم اين مسافرت‌هاي مسلـحانه تمرين‌هاي موسمي براي ايجاد و حفظ آمادگي رزمي در مردم تحت حاکميت رسول الله بود. در زمان ما که عدّه‌اي از جوانان هر مرز و بوم لباس رزم بر تن دارند و وظيفه آنان دفاع از ميهنشان است، مشاهده مي‌کنيم که هر از چندي در قالب رزمايش‌هايي که ارتش برگزار مي‌کند، آمادگي نظامي سربازان محک زده مي‌شود و بر آن افزوده مي‌گردد، و در آن زمان که چنين ارتش آماده‌اي در کار نبود و مردم عادي کوچه و بازار بايد از کيان خويش حراست مي‌کردند، انجام چنين رزمايش‌هايي ضرورت بيشتري مي‌يافت، و پيامبر اکرم از اين نکته غفلت نداشته و به آن اقدام نمود.
ـ چهارمين هدفي که مي‌توان براي اين تحرّکات نظامي برشمرد، ناامن کردن مسير حرکت کاروان‌هاي تجاري مشرکان مکـّه است. مي‌دانيم که زندگاني بزرگان مکـّه بر داد و ستد و بازرگاني استوار بوده و حيات آنان را مسافرت‌هاي تجاري تأمين مي‌نمود. و از سويي مکـّيان دشمنان اصلي مسلمانان بودند، که اموال مهاجران و نيز خانواده‌هاي ايشان را در مکـّه مورد تعرّض قرار داده و دائماً با رايزني‌ها و مذاکرات با قبايل ساکن در شبه جزيره به ايجاد مشکل براي پيامبر و ياران مسلمان ايشان مبادرت مي‌ورزيدند. اين بود که پيامبر چاره را در آن مي‌ديد که با ناامن کردن مسير حرکت کاروان‌هاي تجاري قريش، ضرب‌شستي به مکـّيان نشان دهد، و به آنان بفهماند که رگ حيات شما در دستان ما است و هر زمان که اراده کنيم مي‌توانيم با قطع آن، زندگي را بر شما تنگ نماييم.
مؤيد اين تحليل تاريخي، آن است که در بسياري از اين غزوات و سرايا دشمني وجود نداشته است تا درگيري و جنگي واقعي در بگيرد، بلکه مسلمانان با دشمن فرضي نبرد مي‌کردند؛ همان که در تمامي رزمايش‌هاي کنوني نيز واقع مي‌گردد.
اوّلين جنگي که بين مسلمانان مدينه و مشرکان مکـّه درگرفت، در نزديکي چاه‌هاي بدر اتفاق افتاد و به غزوه بدر کبرا مشهور شد. آن گاه که به رسول گرامي اسلام خبر رسيد که لشکري از مشرکان مکـّه به سوي مدينه در حال حرکت‌اند و قصد نبرد با مسلمانان دارند، پيامبر با مسلمانان در حال انجام يکي از رزمايش‌هايي نظامي بودند که از آغاز تشکيل دولت اسلام در مدينه در قالب غزوات و سرايا اقدام به آنها مي‌نمودند.
ابن هشام و واقدي روايت مي‌کنند که پس از رسيدن اين خبر به رسول خدا، ايشان اصحاب خود را جمع کرده، خبر حرکت قريش را به اطلاع آنها رسانيد و براي بازگشت به مدينه و يا جنگ با قريش با آنها مشورت کرد.
ابتدا مقداد (از مهاجران) برخاست و گفت: اي رسول خدا، هر چه خداوند برايت مقدر فرموده، بدون تأمل اجرا کن که ما با تو هستيم، به خدا ما آنچه را بني‌اسراييل به موسي گفتند، به تو نمي‌گوييم که گفتند: «تو با پروردگارت برويد و جنگ کنيد ما اينجا نشسته و منتظريم» ۱ بلکه ما مي‌گوييم تو و پروردگارت برويد و بجنگيد ما هم پشت سر شما مي‌جنگيم.
رسول خدا مقداد را ستود و در حقش دعا کرد. سپس فرمود: اي مردم، راهي را پيش پاي من بگذاريد

1.سوره مائده، آيه ۲۴.

صفحه از 19