جهاد ابتدايی در قرآن و سيره پيامبر (ص) - صفحه 14

لکن ممکن است اشکال شود که حکم به عدم وجوب در مورد اوامر واقعه عقيب الحظر مختصّ به مواردي است که قراين ديگري در کلام نباشد. و چنانچه چنين قرينه‌هايي وجود داشته باشد، به درستي مي‌توان حکم نمود که اين اوامر بر وجوب دلالت مي‌نمايند. و در اين آيه، سياق آيه را مي‌يابيم با توجّه به تکرار و تأکيدي که وجود دارد، و خصوصاً ذيل آيه که رها کردن مشرکان را مشروط به ايمان آوردن آنان مي‌نمايد. اين همه را مي‌توان به خوبي قرايني دانست که بر اراده وجوب از اين اوامر دلالت مي‌کنند.
پس از قبول اين مطلب، به سبب نزول آيه و احوال زمان نزول آن نظر مي‌افکنيم. علامه طباطبايي «أل» در «الأشهر الحرم» را عهد ذکري دانسته، که «مقصود از ماه‌هاى حرام همان چهار ماه سياحت است که قبلاً نام برده و به عنوان ضرب الاجل فرموده بود: «فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ، نه ماه‌هاى حرام معروف» ۱ . و هم ايشان در بيان اين چهار ماه مي‌گويد:
اين که قرآن مردم را دستور داد که در چهار ماه سياحت کنند کنايه است از اين که در اين مدت از ايام سال ايمن هستند، و هيچ بشرى متعرض آنان نمى شود، و مى توانند هر چه را که به نفع خود تشخيص دادند انجام دهند زندگى يا مرگ. ۲
آغاز اين چهار ماه، مطابق نظر ايشان، از همان روزي است که طبق آيه بعدي اعلان برائت از مشرکين صورت مي‌گيرد. آيه وَ أذانٌ مِنَ الله و رَسولِهِ ... در حقيقت اعلان جنگي است به مشرکيني که توبه نکرده و ايمان نياورند، امّا در آيه بعد از آن، پاره‌اي از مشرکان را از تحت اين حکم خارج مي‌سازد، که در واقع «استثنايى است از عموميت برائت از مشرکين، و استثناشدگان عبارت‌اند از مشرکينى که با مسلمين عهدى داشته و نسبت به عهد خود وفادار بوده اند، و آن را نه مستقيماً و نه غير مستقيم نشکسته اند، که البته عهد چنين کسانى را واجب است محترم شمردن» ۳ ،که نقض عهد مستقيم را مواردي همچون کشتن مسلمانان معنا مي‌کند، و نقض عهد غير مستقيم را به کمک نظامى به کفار عليه مسلمين مرتبط مي‌سازد.
به اين ترتيب، به خوبي دانسته مي‌شود که امر کشتن، دستگير کردن، به محاصره در آوردن، و در کمين نشستن، همگي مربوط به اين گروه مستثني منه است؛ يعني هم آنان که نقض عهد نموده‌اند. سياق آيات بعدي نيز به خوبي گواه عدم جنگ طلبي مسلمانان، و پاي بندي ايشان به معاهده‌هاي صلح منعقده ميان ايشان و مشرکان است.
چون خداى سبحان (در آيه هاى گذشته) به نقض پيمان و عهد مشرکين دستور فرمود در اينجا بيان فرمايد که: علت اين دستور همان پيمان‌شکنى است که از آنها به ظهور پيوست، ولى در مقابل دستور به پايدارى مي‌دهد براى آن دسته از مشرکانى که پاى‌بند پيمان بودند. ۴
اگر گفته شود که در اين آيات، تنها مشرکاني که به عهد خود پاي‌بند بوده‌اند، استثنا شده و در امان

1.الميزان، ج ۹، ص ۱۵۱.

2.همان، ص ۱۴۷.

3.همان، ص ۱۵۰.

4.مجمع البيان، ج ۵، ص ۱۴.

صفحه از 19