اين هويت کجروانه، فرد را به رفتار کجروانه، سوق ميدهد. «اين عمل باعث [تقويت کجروي] ميشود. Deviancy amplification يا amplification of deviance نخستينبار، ويلکينز، اين اصلاح را ابداع کرد. وي بدينوسيله، به وضعيتي اشاره ميکرد که در آن، واکنشهاي اجتماعي انجام يافته، در برابر کجروي، در عمل، به فزوني يافتن موارد وقوع آن ميانجاميد». 1
نظريهپردازان برچسبزني معتقدند که شخصيت اجتماعي فرد در فرآيند برچسب خوردن، واژگون شده و بر مبناي رفتار ديگران نسبت به او و نظر فرد درباره تصوراتي که ديگران از او دارند، شکل ميگيرد و اين هويت است که رفتار او را به جهت معيني هدايت ميکند. بر اين اساس که نظريه برچسبزني به اين نتيجه ميرسد که فرد را آگاهانه يا ناخودآگاه، به تعريفي دوباره از خود، وا ميدارد و سبب ميشود که او، بر اساس نقش جديدي که جامعه براي او قائل شده، ذهنيتي جديد نسبت به خود ايجاد کند. اين ذهنيبت جديد، شخصيت فرد را از نو ميسازد. 2
در احاديث نيز به اين مضمون اشاره شده است که برخي از آنها مورد بررسي قرار ميگيرد. امام علي عليه السلام، درباره چگونگي رفتار با همسر خويش، فرموده است:
... برحذر باشيد از اين که در غير جايي که بايد غيرت به خرج داد، اضهار غريت کني؛ چرا (که نشانه سوء ظن تو نسبت به اوست و) اين بياعتمادي و سوء ظن، زنان را به ناپاکي، و بيگناهان را به سوي آلودگي، فرا ميخواند 3 . 4
آقا جمال خوانساري، در ترجمه و شرح اين بخش از سخنان امير مؤمنان عليه السلام، آورده است:
بر توست دوري از غيرت ورزيدن در غيرِ جاي آن. پس به درستي که اين، ميخواند نفس تندرست را به سوي بيماري، و نفس فارغ را به سوي قِلِق و اضطراب. يعني: دوري کن از غيرت ورزيدن بيجا که از راه تعصّب باشد... زيرا اين، باعث ميشود نفس تندرست، بيمار شود. پس هميشه بايد در رنج و سختي باشد، و مراد به «بيماري (سُقم)» ممکن است همان رنج و تَعَب باشد يا بيمارياي باشد که بهسبب رنج و تَعَب و غصّه و غم، در اکثر اوقات، عارض شود يا بيماري رواني و هلاکت اُخروي باشد که بر چنين تعصّب و غيرتي، مترتّب شود و نفس فارغ را به سوي قلق و اضطراب کشاند، يعني چنين غيرتهايي، باعث اين شود که نفسِ جداي از اضطراب، براي سعي در تلافي و تدارک آنها، هميشه در اضطراب افتد. 5
در حديث ديگري از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آمده است:
زمامدار، هر گاه بدگمانيهاي خود را ميان مردم دنبال کند، آنها را به فساد خواهد
1.۱ . همان، ص ۴۲۷.
2.۱ . آسيبشناسي اجتماعي، ص ۱۰۷؛ مقدمهاي بر جرمشناسي، ص ۱۹۱؛ جامعهشناسي گيدنز، ص ۱۴۳ ـ ۱۴۴؛ به نقل از همان، ص ۲۰۷.
3.۱ . نهج البلاغة، نامه ۳۱.
4.۱ . ترجمه گويا، ج ۳، ص ۸۶ .
5.۱ . شرح غررالحکم ودررالکلم، ج ۲، ص ۳۰۳.