پسنديدهاي را که افراد انجام ميدهند را پسنديدهتر و کارهاي زشت و نابهنجار را زشتتر ناپسندتر به حساب ميآيد.
در حديث ديگري نيز به اين تفاوت، توجه ويژه شده و آمده است که افراد از ظرفيتهاي ويژهاي برخوردارند و اين تفاوت ظرفيتها، منجر به اين ميشود که انسان، دقت کند که به سادگي کسي را ملامت نکند. ۱
علامه مجلسي رحمه الله در توضيح اين گونه سرزنش نکردن آورده است:
هيچ کس ديگري را سرزنش نکند، به دليل اين که مطالب دقيق را نميفهمد يا از بعضي معارف، کمفهمي دارد يا در به دست آوردن فضايل و اخلاق حسنه،توانايي ندارد و نمازهاي نافله و ساير مستحبات را ترک ميکند... به درستي که خداوند، بر مردم، اگر به اندازه ظرفيت آنها تکليف نکرده و نه در انجام دادن گناهان و نه در ترک واجبات مجبور نيستند؛ امّا ممکن است که در توان بعضي از آنها، معرفت امور دقيق و اسرار ژرف نباشد. پس در اين صورت، به اين امور، تکليف نميشوند. همچنين در به دست آوردن بعضي از مراتب اخلاص و يقين و غير اين مراتب، از مکارم و اخلاق، مورد سرزنش نيستند. پس تکاليف نسبت به بندگان، مختلف است و يا به اندازه اختلاف قابليتها و استعدادهاي آنها و سزاوار نيست کسي که قابليت و مرتبهاي را ندارد، مورد ملامت واقع شود که: چرا اين مرتبه را درک نميکني و براي مثال نميتواني آن گونه که امير مؤمنان علي عليه السلام نماز ميخواند، نماز بخواني.
پس در اين حديث، به ظرفيتهاي افراد در فهم ارزشها و پايبند ماندن به هنجارهاي متکي بر آن، توجه شده است و در نتيجه، به لزوم تفاوت برخوردهاي کنترلي بر اين اساس نيز اشاره شده است که يکي از مباني روانشناختي ديدگاه برچسبزني در پيشنهاد دادن فرآيندهاي «تغيير مسير» و نظام کنترلي خاص کجروان است.
2 ـ 4. طبيعت اثرپذير، از قضاوت ديگران
در نظريه برچسبزني، به اين نکته اشاره ميشود که افراد جامعه، طبيعتاً از قضاوت ديگران، اثرپذير هستند. نظريهپردازان برچسبزني معتقدند که قضاوت ديگران مهم، در شکلگيري شخصيت افراد، بسيار مهم و اساسي است، به نحوي که شکلدهي شخصيت آنان، به قضاوتهاي آنان (ديگران مهم) بستگي دارد. ۲
«براي نمونه، چارلز هورتون کولي، در بحث (خودآيينهاي) ميکوشد تا به عنوان عنصرِ مرکزي در شخصيت افراد، شخصيت فرد را آيينهاي قلمداد کند که تصوير شکل گرفته در درون آن، بازتاب اثرگذاريهاي اجتماع و افکار و قضاوتهاي ديگران در باره اوست. آيينهاي که هر فرد، چگونگي واکنش ديگران را نسبت به خود، در آن مشاهده ميکند؛ براي مثال، از نحوه واکنشهاي مردم نسبت به خود ميآموزد که زشت است يا زيبا، مشهور است، يا گمنام، محترم است يا فاقد احترام». ۳
1.۱ . اصول الکافي، ج ۳، ص ۷۴.
2.۱ . آسيبشناسي اجتماعي، ص ۵۷.
3.۱ . نظام اجتماعي، ص ۱۲۴، ۱۳۴ و ۱۴۵، به نقل از: جامعهشناسي کجروي، ص ۴۱۶.