ثانياً. ما همين روايت را با سندي غير از طريق اصبغ نقل نموديم و لذا مشکل سند نيز مرتفع ميشود.
ثالثاً. تعجب است از ابن جوزي که با وجود انکار اين روايت در کتاب الموضوعات، در منتخب خويش اين گونه مينگارد: «هان اي بزرگان دين، آيا هيچ ميدانيد علي و فاطمه عليهما السلام از چه رو نيازمندان را بر اطفال گرسنه خويش ترجيح دادند؟ آيا گمان ميکنيد که آنها روايت «ابدأ بمن تعول» را نشنيده بودند؟ نه چنين است، بلکه اين از آن روست که آن دو بزرگوار از درجه والاي صبر و تحمل حسنين عليهما السلام، اين دو ثمره شاخسار نبوي و دو بضعه شجره فاطمي آگاه بودند...». ۱
آلوسي از ديگر شخصيتهاي اهل سنّت است که به نقد گفتار ابن جوزي پرداخته و ردّ اصل اين فصيلت را نپذيرفته است. وي در تفسير روح المعاني، پس از ذکر روايت نزول سوره هَلْ أَتَى در شأن اهل بيت عليهم السلام به سخن ابن جوزي در الموضوعات ميپردازد و در پاسخ بدان ميگويد:
چگونه است که ابن جوزي، خود در کتاب تبصرهاش همين روايت را ذکر نموده و آن را مجعول ندانسته است؟ ... بنا بر اين، احتمال نزول اين سوره در شان اهل بيت عليهم السلام هم چنان مطرح است... و حتي اگر به اين احتمال گردن ننهيم، باز چيزي از قدر و منزلت آنها کاسته نميشود، زيرا دخول آن بزرگواران در زمره ابرار، مسلم و بلکه اولي است. به راستي چه کسي سزاوارتر به اين آيات از علي مولي المؤمنين، فاطمه، بضعه پيامبر و حسنين عليهم السلام، سيد جوانان بهشت؟ و اين اعتقاد، نه رفض، که هر چه جز آن گمراهي است: «أنا عبد الحق لا عبد الهوى لعن الله الهوى فيمن لعن». اگر فضيلت سوره هَلْ أَتَى را براي اهل بيت عليه السلام ثابت بدانيم، نکته لطيفي ظهور مييابد و آن اين که خداوند در اين سوره به دليل رعايت حرمت فاطمي، از حور العين ياد نميکند. ۲
افزون بر موارد فوق ـ که صراحتاً به نقد گفتار ابن جوزي پرداختهاند ـ اشعار و گفتار ديگر بزرگان عامه، خود، گواهي است بر تأييد صحت اصل نزول سوره هَلْ أَتَى در شأن اهل بيت عليهم السلام و شاهدي است بر بطلان گفتار کساني چون ابن جوزي که اصل فضيلت نزول سوره هَلْ أَتَى در شأن اهل بيت عليهم السلام را ساخته شيعيان و اسطورهاي بياساس ميدانند. ذيلاً به نمونههايي چند از اين سخنان اشاره ميشود:
ـ حمويني خراساني، صاحب کتاب فرائد السمطين؛ وي در کتاب گرانقدر خويش، پيش از نقل روايت، درباره نزول سوره هَلْ أَتَى در شأن اهل بيت عليهم السلام مينويسد:
اين فضيلتي است که حتي دشمنان خفاش صفت نيز ناگزير از نقل آن گرديدهاند و
1.تذکرة الخواص، ص ۳۱۵.
2.روح المعاني، ج ۲۹، ۱۵۷ ـ ۱۵۸.