با ارزشترين مردم، دانشمندترينِ آنهاست و کم ارزشترين مردم، نادانترين ايشان.
با ملاحظه آيات و روايات ياد شده، در کنار هم، به اين نتيجه ميرسيم که در فرهنگ قرآن و احاديث اسلامي، مفهوم عقل واقعي، و علم حقيقي به قدري به هم نزديک است که نميتوان آنها را از هم تفکيک نمود؛ بلکه ميتوان گفت که اين دو واژه از نظر قرآن و حديث به يک معنا هستند؛ آنچه ميتواند مؤيد اين نظر باشد، قرار گرفتن عقل در برابر جهل در شماري از ر وايات اسلامي است؛ مانند اين حديث نبوي:
ما قسَمَ اللهُ لِلعبادِ شيئاً أفضلَ مِن العَقلِ، فَنَومُ العاقِلِ أفضَلُ مِن سَهَرِ الجاهِلِ، و إفطارُ العاقِلِ أفضَلُ من صَومِ الجاهِلِ، و إقامةُ العاقِلِ أفضَلُ مِن شُخوصِ الجاهِلِ. وَ لا بَعَثَ اللهُ رَسولاً ولا نَبياً حَتّي يستَکمِلَ العَقلَ، و يکونَ عَقلُهُ أفضَلَ مِن عُقول جَميعِ اُمّتِهِ. و ما يضمِرُ النَّبيُ صلي الله عليه و آله فِي نَفسِهِ أفضَلَ مِن اجتِهادِ جَميعِ المُجتَهدينَ، و ما أدَّي العاقِلُ فَرائِضَ اللهِ حَتّي عَقلَ مِنهُ، وَلا بَلَغَ جَميعُ العابِدينَ فِي فَضلِ عِبادَتِهِم ما بَلَغَ العاقِلُ، إنّ العُقلاءَ هُم اُولُو الألبابِ، الّذينَ قالَ اللهُ تَعالي: «إنّمَا يتَذکَّرُ اُولوا الألبابِ»؛ 1
خداوند، چيزي با ارزشتر از خِرد در ميان بندگان، تقسيم نکرد. لذا خواب خردمند، از بيداري نادان، برتر است و خوردن خردمند، از روزه نادان برتر است و بر جا بودن خردمند، از به حرکت در آمدن نادان، برتر است.
خداوند، هيچ پيامبر و فرستادهاي را برنينگيخت، مگر آن زمان که خِردش کامل گشت و خِردش از خِردهاي همه امّتش بيشتر بود. آنچه پيامبر در خود نهان ميدارد [يعني خرد]، از کوشش تمام کوشندگان، برتر است.
هيچ بندهاي، نميتواند واجبات الهي را به جاي آورد، مگر آن که در باره آنها تعقل کند. همه پرستشگران با زيادتي عبادت و پرستش، به پايه خردمندان نميرسند به راستي که خردمندان، همان «اولو الألباب (صاحبان خرد)» هستند که خداوند، در باره آنان فرمود: «جز صاحبان خرد، پند نميگيرند».
در اين روايت، دو نکته قابل تأمّل است:
الف. قرار گرفتن عقل در برابر جهل، که نشان ميدهد علمي که ميتواند زيانبارترين جهل و ناداني را از انسان دور کند، با عقل يکي است.
ب. استناد فضايل عقل و عاقل به اين سخن خداوند متعال که فرموده است: إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ، نيز قرينه ديگري به مدعا است؛ زيرا اين جمله در دو آيه تکرار شد: يکي آيه مورد بحث، يعني آيه 9 از سوره زمر ـ که يکسان بودن عالم و جاهل را نفي کرده ـ و ديگري آيه 19 سوره رعد، که عالم را حقبين و جاهل را محروم از ديده حقبين معرفي نموده است.