انعکاس مفاهيم قرآنی علم، نور و بصيرت در روايات اسلامی - صفحه 17

3. تلازم خردمندي و شناخت عالم حقيقي

تجانس عقل و علم، ايجاب مي‌کند که خرمند، علم‌شناس و عالم‌شناس باشد، جمله إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ در ادامه آيه قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مي‌تواند اشاره به اين نکته باشد.
و بدين سان، هر چه خرد افزايش يابد، بر علم‌شناسي و عالم‌شناسي خردمند افزوده مي‌گردد، و نظر او در شناخت حقايق به صواب نزديک‌تر مي‌شود؛ چنان که در روايتي از امام علي عليه السلام آمده است:
ألا و إنَّ اللَّبيبَ مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ بِفِکرِ صائِبٍ و نَظَرٍ فِي العَواقِبِ؛
آگاه باشيد! خردمند، کسي است که با انديشه درست، به استقبال آراي گوناگون برود و در عواقب بنگرد.۱

نکته مهم و قابل دقّت اين که آيه ياد شده سه مطلب را به هم پيوند داده است:
1. خداترسي و شب زنده‌داري؛ 2. يکسان نبودن عالم و جاهل؛ 3. پندآموزي خردمندان.
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ؛ ۲
[آيا چنين کسي بهتر است] يا آن کسي که او در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا] مي‌کند [و] از آخرت مي‌ترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد؟ بگو: «آيا کساني که مي‌دانند و کساني که نمي‌دانند يکسان‌اند؟» تنها خردمندانند که پندپذيرند.
گره خوردنِ شب‌زنده‌داري با علم و خرد، بدين معناست که خردمندان راستين، نه تنها مفهوم ساده و روشنِ يکسان نبودن عالم و جاهل را مي‌فهمند، بلکه مفهوم علم و عالم راستين را نيز درک مي‌نمايند. بر اين اساس، آنان، خاندان رسالت را ـ که «معدن علم ۳ » حقيقي و کامل‌ترين مصاديق علماي راستين هستند ـ مي‌شناسند و از آنان پيروي مي‌نمايند. از اين رو در حديثي آمده که امام صادق عليه السلام در تفسير آيه ياد شده مي‌فرمايد:
فَنَحنُ الَّذينَ يعلمُونَ وَعَدُوّنا الَّذينَ لا يعلمونَ وشِيعَتُنا هُم أُولوا الألباب؛۴
ما هستيم که مي‌دانيم و دشمن ماست که نمي‌داند و شيعيان ما خردمندان هستند.

با توجه به توضيحات ارائه شده، مشخص مي‌شود که مقصود اين روايت، انحصار مفهوم خردمند و عالم و جاهل در مفهومي که در آن آمده نيست، بلکه مقصود، تبيينِ کامل‌ترين مصاديق خردمند و عالم و جاهل است.

1.غرر الحکم، ش ۴۹۵.

2.سوره زمر، آيه ۹.

3.الکافي، ج۸، ص۳۱.

صفحه از 20