4. ارتباط نافله شب با نور علم و معرفت شهودي
تشبيه شبزندهداران به عالمان و خفتگان بيخبر به جاهلان در آيه ياد شده، حاکي از آن است که ميان شبزندهداري و بيم از آخرت و اميد به پروردگار با علم حقيقي که از آن به نور تعبير شده، ارتباط مستقيم وجود دارد؛ چنان که اين معنا از آيه إِنَّمَا يَخْشَى اللهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ نيز به گونهاي ديگر قابل استنباط است.
بنا بر اين، از آيه ياد شده سه نکته حديثشناسي، اخلاقي و عرفاني ميتوان استنباط کرد:
الف. نکته حديثشناسي
نکته اول. احاديثي که نافله شب را به نور تفسير کردهاند و آن را موجب نورانيت دانستهاند، ريشه در آيه ياد شده دارند؛ مانند اين روايت که امام علي عليه السلام نقل شده است:
ما ترکتُ صلاة الليل منذ سمعت قول النبي صلي الله عليه و آله صلاة الليل نور، فقال ابن الکواء: ولا ليلة الهرير؟ قال: ولا ليلة الهرير!۱
همچنين از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود:
من کثر صلاته بالليل حسن وجهه بالنهار.۲
ب: نکته اخلاقي
نکته دوم: عالمان حقيقي اهل شبزندهداري و نافلّ شباند؛ چنان که بر پايه روايتي از زراره، امام باقر عليه السلام آيه ياد شده را به نافله شب تفسير کرده است. متن روايت اين است:
علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حمّاد بن عيسي، عن حريز، عن زرارة، عن أبي جعفر عليه السلام قال: قلت له: آناء اللّيل ساجداً وقائماً يحذر الآخرة ويرجوا رحمة ربّه. قال: يعني صلاة الليل. قال: قلت له: وأطراف النَّهار لعلَّک ترضي. قال: يعني تطوَّع بالنّهار. قال: قلت له: وإدبار النّجوم. قال: رکعتان قبل الصُّبح قلت وأدبار السُّجود. قال: رکعتان بعد المغرب.۳
اين سخن بدان معناست که شبزندهداران و اهل نافله شب، همان عالماني هستند که قرآن آنها را با خفتگانِ جاهل برابر نميداند.
ج: نکته عرفاني
نکته سوم: از نظر قرآن، عالمان راستين «اولوالعزم» از معرفت شهودي برخوردار و در کنار فرشتگان شاهد يگانگي اويند.
1.بحار الأنوار، ج۴۱، ص۱۸.
2.من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۴۷۴.
3.ر.ک: الکافي، ج۳، ص۴۴۴، ح۱۱.