و آن جا که علم در مفهوم غيرسودمند و يا زيانبار به کار رفته، مانند:
وَأَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ؛ ۱
خدا را او را دانسته گمراه گردانيد.
و نيز:
وَمَا تَفَرَّقُوا إلّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ؛ ۲
فقط پس از آن که دانش برايشان حاصل آمد، راه تفرقه را پيمودند.
و نيز:
وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إلّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ؛ ۳
کساني که کتاب آسماني به آنان داده شده، با يکديگر به اختلاف نپرداختند، مگر پس از آن که دانش براي آنان حاصل آمد.
مقتضاي تأمل در اين دو دسته از آيات، اين است که از نظر قرآن، علم دو نوع است: نخست، علمي که از ايمان به حقايق هستي و پذيرش حق و کردار شايسته جدا نيست؛ دوم، علمي که ميتواند از ايمان و کردار نيک جدا باشد.
نوع اول، مطلقاً داراي ارزش است، ولي نوع دوم در صورتي ارزش دارد که همراه با ايمان و کردار شايسته همراه باشد.
معيار ارزش علم و عالم
بر پايه تحليلي که ارائه شد، معيار ارزش علم و عالم از نگاه اسلام، نقش دانش در بهروزي و آسايش انسان است و سودمندترين علم، علمي است که آسايش و سعادت هميشگي آدمي را تأمين کند. بر اين اساس، هر علمي، داراي ارزش و هر عالمي ارزشمند و بهتر از جاهل نيست، بلکه عالمي بهتر از جاهل است که علمش سودمند و سعادتآفرين باشد. تأمّل در صدر و سياق آيه مورد بحث مؤيد اين تحليل است.
متن کامل آيه اين است:
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ؛ ۴
آيا کسي که شب را [به عبادت خدا] به سجود و قيام پردازد و از [کيفر] آخرت ترسان و به رحمت الهي اميدوار است، [با آن که کفر ميورزد يکسان است؟] بگو: آيا آنان که ميدانند با آنان که نميدانند، يکساناند؟! همانا خردمندان پند ميگيرند.