فلسفه بعثت
از منظر قرآن، فلسفه بعثت انبياي الهي پديد آوردن نور علم و معرفت در جان اهل ايمان است:
اللهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ ۱
خدا ولي و سرپرست اهل ايمان است. آنها را از تاريکيها (ي جهل) به سوي نور (علم) بيرون ميبرد.
خداوند متعال در باره فلسفه بعثت موسي عليه السلام ميفرمايد:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ ۲
و در حقيقت، موسي را با آيا خود فرستاديم [و به او فرموديم:] که قوم خود را از تاريکيها(ي جهل) به سوي نور [علم] بيرون آر.
همچنين در باره فلسفه فرو فرستادن قرآن ميفرمايد:
كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ ۳
[اين قرآن] کتابي است که بر تو نازل کرديم تا مردم را از تاريکيها [ي جهل] به سوي روشنايي [علم] درآوري.
اين آيات، به روشني، نشان ميدهند که فلسفه بعثت همه انبيا نجات دادن انسان از ظلمت خطر تا کمترين جهالتها و آراستن جان به نور سودمندترين و سازندهترين علوم و معارف است.
2. بينايي در نور، کوري در ظلمت
قرآن کريم در بياني ديگر، جاهل را همانند کوري در ظلمت و عالم را بينايي در نور معرفي فرموده است:
وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ * وَلاَ الظُّلُمَاتُ وَلاَ النُّورُ * وَلاَ الظِّلُّ وَلاَ الْحَرُورُ * وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ؛ ۴
و نابينا و بينا يکسان نيستند؛ و نه تيرگيها و روشنايي، و نه سايه و گرماي آفتاب. و زندگان و مردگان يکسان نيستند. خداست که هر که را بخواهد شنوا ميگرداند و تو کساني را که در گورهايند نميتواني شنوا سازي.
اين آيه دومين تعبير از مقايسه عالم حقيقي و جاهل است. در اين آيه، انسان جاهل به کوري تشبيه شده که در تاريکي حرکت ميکند و انسان عالم به بينايي تشبيه گرديده که در روشنايي طي طريق مينمايد و در نتيجه، شخص بينا به سايه آرامبخش ايمان و عمل صالح دست مييابد، ولي کسي که کور است و در ظلمت ميرود، راه به مقصد انسانيت نميبرد و در گرماي سوزان آتش کفر و کردار ناشايسته،
1.سوره بقره، آيه ۲۵۷.
2.سوره ابراهيم، آيه ۵.
3.سوره ابراهيم، آيه ۱.
4.سوره فاطر، آيه ۱۹ ـ ۲۲.