به نظر وي، عقل «ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان» است ۱ . او به نيروها و توانهايي براي عقل باور دارد که به تعبير روايت، به سپاهيان عقل تعبير شدهاند. عقل به عنوان رهبر نيروهاي نيک معرفي شده است. ۲
او عقل را ارزيابي کننده صحت اقوال و اعمال ميداند که حکم به درستي و نادرستي آنها ميدهد. به نظر او اگر عقل چيزي را روا ندانست يا به هر دليل نپذيرفت و يا محال دانست، قابل پذيرش نيست. ۳
وي بر نادرستي برخي از گزارهها به دليل خروج آنها از قواعد عقلي و عدم پذيرش آن توسط عقل اذعان دارد. ۴
به نظر شيخ صدوق، عقل همپاي نقل، ميتواند معرفتهايي را از اعتقادات براي انسان کشف کند. ۵ وي در برخي از اين موضوعات عمل عقل را منحصر به فرد ميداند. ۶
وي گزارههاي دريافتي از عقل را داراي توان تخصيص يا تقييد گزارههاي نقلي ميداند. ۷
از برآيند مجموعه اين گزارهها ميتوان اين تعريف از عقل را به شيخ صدوق نسبت داد که: عقل قوة تمييز خير و شر است که توانايي کسب معرفت و درک حقيقت را داشته و ارزيابي کننده صحت اقوال و افعال است.
2. اعتبار ادراکات عقلي
در بررسي مسائل مربوط به عقل، يکي از پرسشهاي مهمي که بايد بدان پاسخ گفت، اين است که آيا آنچه که عقل درک کرد يا بدان حکم نمود، معتبر است يا خير؟
به نظر ميرسد که ميتوان به صورت موجبة جزئيه اعتبار برخي از ادراکات و دلايل عقلي را به صدوق نسبت داد و بدين ترتيب، قاعدة کلي عدم اعتبار ادراکات و احکام عقلي را از ديدگاه صدوق باطل ساخت.
متکلمي که به اين موجبة جزئيه معتقد باشد، بيترديد، اعتراف دارد که معرفتهاي حاصل از عقل وجود دارد که معتبر، قابل اعتنا و استناد است و بدون تأييد و ياري هر منبع ديگر، از جمله وحي، به دست ميآيد.
نخستين نکتهاي که بايد در اين باره بدان پرداخت، آن است که شيخ صدوق عقل را به عنوان يکي از منابع معرفتي ميداند که قابليت کشف و فهم برخي از گزارههاي ديني را داشته و توان توليد معرفت براي بشر را داراست. وي عقل را در شناخت خدا توانمند دانسته و يکي از راههاي شناخت خدا را، شناخت
1.همان، ص۲۳۹ از امام صادق عليه السلام.
2.الخصال، ص۵۸۸ از امام صادق عليه السلام.
3.التوحيد، ص۱۵۶.
4.همان، ص۲۹۹ و ص۳۰۲.
5.التوحيد، ص۲۹۰.
6.کمال الدين وتمام النعمة، ص۴.
7.معاني الاخبار، ص۷۵.