1. نقل روايات عقل
اگر چه شيخ صدوق، کتاب يا فصل مستقلي در کتابهايش در بارة عقل و شناخت آن ايراد نکرده است، اما رواياتي را در بارة عقل در کتابهاي مختلف خود آورده است که همين مقدار نشان دهندة توجه او به عقل و شناخت آن و اهميت و اعتبار آن است.
شيخ صدوق دهها حديث در بارة عقل و عاقل و ويژگيها و کارکردهاي عقل در کتابهاي خود روايت کرده است. وي فصلهايي از کتابهاي الخصال، معاني الاخبار و ثواب الاعمال را به عقل، اقسام آن، جايگاه و قدرتش و نيز کارکرد درست آن اختصاص داده و خطبههاي ويژه امامان عليهم السلام ـ که در آن به عقل اشاره رفته ـ و همچنين حديث معروف جنود عقل و جهل را در چند موضع از آثارش نقل کرده است.
اين در حالي است که در کتابهاي برخي نويسندگان، بويژه از اهل سنت، يا اثري از روايات موضوع عقل ديده نميشود و يا اين که روايات انگشتشماري که در اين باره نقل کردهاند را نقد کرده و نادرست شمردهاند.
در سطور زير، به چند نمونه از روايات مهمي که در موضوع عقل وارد شده و شيخ صدوق آنها را در کتابهاي خويش نقل کرده است را به تماشا مينهيم.
1. حديثي که در آن به خلقت عقل از نور مخزون الهي و تکلم خداوند با آن و فرمانبردارياش از خداوند سخن رفته و خداي تعالي آن را برترين، مطيعترين شريفترين آفريده خود خوانده است:
قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ان الله تبارک و تعالي خلق العقل من نور مخزون مکنون في سابق علمه الذي لم يطلع عليه نبي مرسل و لا ملک مقرب. .. ثم قال له: أدبر فأدبر، ثم قال: تکلم، فقال: الحمدلله الذي ليس له ند و لا شبه و لاشبيه و لا کفو و لا عديل و لامثل و لا مثال الذي کل شيء لعظمته خاضع ذليل فقال الرب ـ تبارک و تعالي ـ: و عزتي و جلالي ما خلقت خلقاً احسن منک و لا اطوع لي منک، و لا ارفع منک و لا اشرف منک و لا اعز منک، بک اوحد و بک اعبد و بک ارتجي و بک ابتغي و بک اخاف و بک احذر و بک الثواب و بک العقاب... .۱
در روايتي ديگر عقل را به دست آورندة بهشت و عبادت کنندة خداوند ميخواند و غير از آن را مکر و شيطنت ميخواند:
سئل الصادق عليه السلام: ما العقل؟ قال: ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان. .. فالذي کان في معاوية؟ قال: تلک النکراء. تلک الشيطنة وهي شبيهة بالعقل وليست بعقل... .۲
حديثي ديگر ـ که در آن، ابنالسکيت از دليل معجزات پيامبران اين حجتهاي ظاهري الهي ميپرسد ـ امام رضا عليه السلام در بارة معجزة هر يک از پيامبران و تناسب هر کدام از آنها با