عقل‌گرايی شيخ صدوق و متکلم بودن او - صفحه 44

زمان سخن مي‌گويد و هنگامي که ابن‌السکيت در بارة حجت خدا در شرايط بد آن روزگار مي‌پرسد، امام رضا عليه السلام عقل را به عنوان حجت خدا بر مردم معرفي مي‌کند:
فقال ابن‌السکيت: تالله ما رأيت مثلک اليوم فقط فما الحجة علي الخلق اليوم. فقال عليه السلام: العقل. يعرف به الصادق علي الله فيصدقه و الکاذب علي الله فيکذبه.۱
و در روايتي ديگر، هويت انسان را به عقلش دانسته و فهم و درک و زيرکي و. .. را از عقل معرفي مي‌کند:
عن أبي‌عبدالله عليه السلام: و عامة الانسان العقل و من العقل الفطنة و الفهم و الحفظ و العلم، فاذا کان تأييد عقله من النور... .۲

2. استدلال‌هاي عقلي

اساساً استدلال کردن، عملي عقلاني است و آدمي با عقل خويش مي‌تواند بر مطلبي اقامه دليل کند، اما استدلال از لحاظ مبادي عقلي دو نوع است: نوع اول، استدلالي است که همه مبادي آن عقلي است. چنين استدلالي، استدلال عقلي محض است و به مؤداي آن مستقلات عقلي مي‌گويند. نوع دوم، استدلالي است که يکي از مقدمات آن، عقلي است و ديگري نقلي. اين نوع استدلال، استدلال عقلي غيرمحض است و به مؤداي آن غيرمستقلات عقلي مي‌گويند. شيخ صدوق در آثارش از هر دو نوع استدلال بهره مي‌گيرد که نمونه‌اي از اين استدلال‌ها در ادامه نقل خواهد شد.
به نظر مي‌رسد صدوق برخي از اين استدلال‌ها، حتي استدلال‌هاي عقلي محض را از تعليم آيات قرآن و احاديث آموخته است، اما استدلال را با مقدمات عقلي و فارغ از تعبد به قرآن يا معصوم بيان مي‌کند. اين مطلب ضرري به عقلي بودن استدلال نمي‌کند؛ زيرا يک فيلسوف هم مي‌تواند برهاني را از فيلسوف ديگر آموخته باشد و چون آن را درست تشخيص مي‌دهد، آن را به عنوان برهان عقلي بيان مي‌کند. اصولاً در هر علمي مقام قضاوت و داوري ملاک اصلي علمي بودن يک مطلب علمي است، نه مقام گردآوري و شکار. ممکن است يک فيزيک‌دان از متون مقدس يا سخنان پيشينيان مطلبي را شنيده باشد و آن را بر اساس مشاهده و آزمون و روش‌هاي مورد پذيرش علم فيزيک، تبيين و اثبات کرده باشد. در اين صورت، نظريه او يک نظريه علمي است؛ چون در مقام داوري بر اساس روش‌هاي مورد قبول علم مورد ارزيابي و اثبات قرار گرفته است. يک برهان نيز اگر داراي مبادي عقل‌پذير باشد، برهان عقلي است. حتي اگر اين برهان را از ديگران آموخته باشيم.
صدوق، در يکي از بياناتش، به نظر و‌انديشه در بارة خلقت ترغيب کرده و آنها را ـ که استدلال‌گرايانه به شگفتي‌هاي آفرينش نمي‌نگرند ـ مورد سرزنش قرار مي‌دهد و مي‌گويد که بايد با نگاه استدلالي به خالق و مالک بودن خدا و عدم شباهتش به آفريدگان استدلال کند. ۳

1.علل الشرايع، ج۱، ص۱۲۱.

2.همان، ج۱، ص۱۰۲.

3.همان، ص۲۷.

صفحه از 58