عقل‌گرايی شيخ صدوق و متکلم بودن او - صفحه 50

شيخ صدوق، هم در مقام فهم و برداشت و هم در مقام تبيين و اثبات از عقل استفاده کرده، به منظور دفاع از عقايد خود با ديگران به مناظره و بحث پرداخته است.
مجالس مناظره شيخ صدوق با مخالفان، نموداري از تيزبيني، سخنوري، حاضرجوابي و پيشتازي شيخ صدوق در عرصه‌هاي مختلف علمي است. او خوب مي‌دانست در کدام موقع و تحت چه شرايطي کدام سخن و چه اقدامي مناسب و کارساز است. گفت‌وگو را چگونه بايد آغاز نمود و تحت چه عنواني به انجام رسانيد تا هم رسيدن به هدف آسان شود و هم بهانه‌اي به دست مخالفان داده نشود، اين مهارت او در شکست خطوط انحرافي دشمنان تشيع نقش کليدي و سرنوشت‌سازي داشت.
ديدگاه صدوق در اين باره (جدل و مناظره) به معرکه آرا تبديل شده و موجبات نقد افرادي چون شيخ مفيد را فراهم کرده و نيز افرادي چون مارتين مکدرموت را به قضاوت ميان اين دو کشانده است. برخي او را متهم مي‌کنند که وي با مناظره و احتجاج در امور ديني مخالف بوده و از همين رو، فصلي از کتاب الاعتقادات خود را به اين امر اختصاص داده است.
صدوق در باب يازدهم کتاب الاعتقادات مي‌گويد:
الجدل في الله تعالي منهي عنه، لأنه يؤدي الي ما لايليق به. و سئل الصادق عليه السلام عن قول الله عزوجل: (وأن الي ربک المنتهي)، قال: «اذا انتهي الکلام الي الله تعالي فأمسکوا». و کان الصادق عليه السلام يقول: «يا بن آدم، لو أکل قلبک طائر ما أشبعه، و بصرک لو وضع عليه خرق أبره لغطاه، تريد أن تعرف بهما ملکوت السماوات و الأرض؛ ان کنت صادقاً فهذه الشمس خلقاً من خلق الله، ان قدرت أن تملأ عينک منها فهو کما تقول». و الجدل في جميع امور الدين منهي عنه. و قال اميرالمؤمنين عليه السلام: «من طلب الدين بالجدل تزندق». وقال الصادق عليه السلام: «يهلک اصحاب الکلام و ينجو المسلمون، ان المسلمين هم النجباء». فأما الاحتجاج علي المخالفين بقول الأئمة أو بمعاني کلامهم لمن يحسن الکلام فمطلق، و علي من لا يحسن فمحظور محرم. و قال الصادق عليه السلام: «حاجوا الناس بکلامي، فان حاجوکم کنت أنا المحجوج لا أنتم». و روي عنه عليه السلام أنه قال: «کلام في حق خير من سکوت علي باطل». و روي أن أبا هذيل العلاف قال لهشام ‌بن الحکم: أناظرک علي أنک ان غلبتني رجعت الي مذهبک، و ان غلبتک رجعت الي مذهبي. فقال هشام: ما أنصفتني! بل أناظرک علي أني ان غلبتک رجعت الي مذهبي، و ان غلبتني رجعت الي امامي. ۱
با اين که صدوق در متن بالا به هر دو نوع مناظره و جدل اشاره کرده است، اما ناباورانه مي‌بينيم که با خرده‌گيري‌هايي در اين باب مواجه شده است. وي جدل کردن و مراء در بارة ذات خداوند و امور ديني ماوراي عقل را ناپسند شمرده و علتش را کشيده شدن بحث به امور ناشايسته دانسته است: اما احتجاج و مناظره با مخالفان با استفاده از سخنان امامان و مفاهيم و نيز استدلال‌هاي برداشت شده از آن را با شرط آگاهي به علم کلام و شيوة بيان و مناظره جايز دانسته است.

1.الاعتقادات، ص۴۲ ـ ۴۳.

صفحه از 58