بنا بر اين، وي گفتگوي اعتقادي را براي هر کس جايز نميشمرد، بلکه آن را براي کساني روا ميدارد که دو شرط ذيل را دارا باشند:
1. محور قرار دادن سخنان اهلبيت عليهم السلام در مناظرات؛
2. آگاهي به فنون مناظره و علم کلام.
برخي از مخالفان صدوق نيز از ناحية ديگر وارد شده و گفتهاند که التزام شديد وي به متون روايي مانع از هرگونه تحليل عقلي و گفتگوي کلامي ميشود.
اتفاقاً اين نظر مؤيد اين نکته است که وي اعتقاد به مناظره داشته و مناظره ميکرده است؛ زيرا التزام علمي و عملي وي به سيره اهلبيت عليهم السلام او را بر آن داشت که به سوي مناظره رغبت داشته و به آن مبادرت ورزد.
نقل مناظرات امامان، يکي از دلايل متکلم بودن صدوق يا لااقل اين مطلب است که کلام مورد تأييد صدوق است.
صدوق در کتاب التوحيد، فصلهاي 65 و 66 را به روايت مجلسهاي مناظره امام رضا عليه السلام با صاحبان اديان و مذاهب مختلف ويژه ساخته است. مجلس 65 يادکرد مجلس امام رضا عليه السلام با اصحاب زرتشت، جاثليق، رأس الجالوت، رؤساي صابئين، هربد بزرگ و... در بارة توحيد و نيز مجلس 66 يادکرد مجلس امام رضا عليه السلام با سليمان مروزي، متکلم خراساني است.
در مقدمة اين گفتگوهاي علمي از زبان مأمون واژههاي کلام و مناظره نقل شده است. در مناظره اول گفته است:
اني انما جمعتکم لخير و احببت ان تناظروا ابن عمي هذا المدني القادم علي.
و در مناظره دوم به مروزي گفت:
ان ابن عمي عليبن موسي قدم علي من الحجاز، و هو يحب الکلام و اصحابه، فلا عليک أن تصير الينا يوم الترويه لمناظرته.
شيخ صدوق علاوه بر نقل مناظرات و گفتوگوهاي کلامي پيامبر و امامان عليهم السلام شرح مناظرات خود را در رسالههايي مکتوب کرده است که گزارش آن در فهرستها آمده است.
نجاشي در شرح حال و فهرست آثار صدوق نام پنج کتاب و رساله را که متن مناظره صدوق با مخالفان در محضر رکن الدولة ديلمي است، ذکر نموده است.
1. کتاب ذکر المجلس الذي جري له بين يدي رکن الدوله،
2. کتاب ذکر مجلس آخر،
3. کتاب ذکر مجلس ثالث،
4. کتاب ذکر مجلس رابع،
5، کتاب ذکر مجلس خامس.