عقل‌گرايی شيخ صدوق و متکلم بودن او - صفحه 52

وي خود شرح بخشي از يکي از مناظراتش را که در حضور رکن الدوله ديلمي با برخي ملحدين برگزار شده است، در کتاب کمال الدين و تمام النعمة نقل کرده است.
همچنين رکن‌الدوله پرسش‌هايي را که برخي مخالفان براي تخريب چهرة صدوق از وي مي‌پرسيدند، براي صدوق ارسال مي‌کرد و در قالب مناظره‌اي مکتوب پاسخ‌هايش را از وي دريافت مي‌کرد. نمونه‌اي از اين دست در پي مي‌آيد:
شيخ صدوق روزي بنا به درخواست رکن‌الدوله به نزد سلطان آمد، رکن‌الدوله ـ که بر سرير سلطنت نشسته بود ـ به او بسيار عنايت و احترام کرد. پس از رفتن شيخ، يکي از حاضران از وي حسادت به شاه عرض کرد: اين شيخ بر اين باور است که چون سر مطهر حسين‌ بن علي عليه السلام را بر سر نيزه کردند، آياتي از سورة کهف خوانده است.
ملک گفت: که اين سخن را از او نشنيده‌ام، اما از او خواهم پرسيد. آن گاه، به شيخ صدوق نامه‌اي نوشت و صحت موضوع ياد شده را از او پرسيد.
شيخ صدوق پس از ملاحظه نامه رکن‌الدوله، پاسخي در کمال شجاعت و دانش داد، با اين پاسخ، توانايي، آگاهي و فقاهت خود را به اثبات رسانيد.
پاسخ او اين بود:
اين چنين قضيه‌اي را از کسي روايت کردند که او از سر مبارک آن حضرت شنيده است که چند آيه از سورة مبارکة کهف را خوانده، لکن آن خبر از هيچ يک از ائمة اطهار عليهم السلام به ما نرسيده است و من امکان انکار آن را نيز ندارم، بلکه آن را حق مي‌دانم؛ زيرا جايي که تکلم اعضاي ارباب معاصي و شهادت آنها بر سيئات ايشان در روز قيامت به مدلول آيات قرآن ثابت و محقق است که خداوند مي‌فرمايد: الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ۱ . چگونه روا نباشد که سر امام حسين عليه السلام ـ که خليفة الله و امام مسلمانان و سيد جوانان اهل بهشت و جگر گوشة حضرت رسالت عليه السلام و جدش محمد مصطفي و پدرش علي مرتضي و مادرش فاطمه زهرا باشد ـ به نطق و بيان درآيد و زبان به تلاوت قرآن گشايد، و اين کرامت به ارادة خداوند قادر، از وي ظاهر گردد. در حقيقت، انکار امکان آن، انکار قدرت خداوندي و فضيلت حضرت نبوي است؛ چنان که انکار شهادت اعضا در قيامت.
تعجب از کسي است که او مانند صدور اين امر را انکار مي‌کند، از کسي که نوحه و عزاداري جن به آواز بلند و باريدن قطرات خون از آسمان و گريه و ناله ملائکه سماوات را چون بين مردم، شايع است قبول دارد، ولي امکان اين قضيه را و امثال اين اخبار را با وجود صحت طرق و قوت سند انکار نمايد. پس انکار آن، بعد از تحقق و صحت سند آن، کمتر از انکار شرايع انبياي سلف و معجزات ايشان نيست؛ زيرا آن امور نيز به مثل اين اسانيد و طريق بر ما ظاهر گرديده و مضمون آن به درجه صحت رسيده است. ۲
بخشي از مناظرات صدوق نيز توسط يکي از شاگردانش به نام شيخ جعفر دوريستي جمع‌آوري و تنظيم شده است که کتاب‌هايي مانند مجالس المؤمنين از آن نقل مي‌کنند.

1.سوره يس، آيه ۶۵.

2.مجالس المؤمنين، ج۱، ص۴۶۳.

صفحه از 58