وي همچنين حديثي را که در بارة علت کنية امام علي عليه السلام که أبا تراب نقل ميکند، به نقد کشيده و محتواي آن را نميپذيرد. اين حديث بيانگر اختلاف و مجادلهاي است که ميان آنها اتفاق افتاده و پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بين ايشان اصلاح فرموده است. شيخ صدوق، وقوع اين اختلاف را محال دانسته و ميگويد:
ليس هذا الخبر عندي بمعتمد، و لا هو علي بمعتقد في هذه العلّة، لانّ علياً و فاطمة( ماکان ليقع بينهما کلام يحتاج رسولالله صلي الله عليه و آله الي الاصلاح بينهما. ۱
شيخ صدوق از دانشمندان خردورزي است که به تأويل ظاهر آيات و روايات در صورت تعارض با دلايل عقلي و نقلي اعتقاد داشته و در عمل موارد بسياري از آنها را تأويل کرده است.
کتاب التوحيد صدوق مملو از مواردي است که وي براي ردّ تهمت تشبيه و جبر به تأويل ظاهر آيات و روايات دست زده است. همچنين در رساله الاعتقادات برداشت خود را از اين آيات و روايات به صورت تأويل شده به نگارش درآورده است.
شيخ صدوق در مقدمهاش بر کتاب کمال الدين، کلامي از ابن قبه رازي در جواب شبههاي نقل ميکند و تأويل صاحب کتاب را زير سؤال ميبرد. اين نقل قول، نخست، نشان قبول داشتن مبناي ابنقبه و سپس رعايت آن در تأويلات صدوق است. حداقل امر، اين که صدوق به شرايط تأويل صحيح آگاه بوده است و آن چنين است که تأويل بايد مورد تأييد عقل و نقل باشد. کلام وي اين چنين است:
قال صاحب الکتاب بعد آيات من القرآن تلاها ينازع في تأويلها اشد منازعة و لم يؤيد تأويله بحجة عقل و لا سمع. ۲
وي همچنين در جاي ديگري از نوشتهاش به لزوم مدلّل بودن تأويل اشاره کرده و ميگويد:
و اعلموا انّ صاحب الکتاب أشغل نفسه بعد ذلک بقراءة القرآن و تأويله علي من أحبّ، و لم يقل في شيء من ذلک «الدليل علي صحّة تأويلي کيت و کيت»، و هذا شيء لا يعجز عنه الصبيان. ۳
در پي اعتقاد به اين قاعده وي در نقد و بررسي احاديث و اقوال ديگران نادرست بودن تأويل ايشان را گوشزد ميکند. ۴
6. تخصيص نقل با عقل
به نظر شيخ صدوق، گاه دليل عقلي است که گزارة نقل را مقيد ساخته يا تخصيص ميزند و گاه بر عکس؛ يعني دليل نقلي عموميت قضيه عقلي را محدود ميسازد.
1.علل الشرايع، ج۱، ص۱۵۶.
2.کمال الدين و تمام النعمة، ص۱۱۸.
3.همان، ص۱۲۵.
4.همان، ص۶۵۹.