عقل‌گرايی شيخ صدوق و متکلم بودن او - صفحه 57

وي در بارة تخصيص دليل عقلي بر عموميت دليل نقلي و در تحليل و توضيح حديث منزلت «انت مني بمنزلة هارون من موسي» سه بار از تخصيص زدن عقل سخن به ميان مي‌آورد. وي در آغاز بيانش مي‌گويد: اين قول دليل به همساني منزلت علي عليه السلام به پيامبر صلي الله عليه و آله در همة اقوال نسبت به هارون و موسي عليه السلام است. سپس مي‌افزايد که عقل بر اين عموم تخصيص مي‌زند؛ زيرا مواردي هست که علي عليه السلام شبيه به هارون نيست، مانند برادري نسبي. متن سخن وي چنين است:
فهذا العقول يدل علي ان منزلة علي منه في جميع احوله منزلة هارون من موسي في جميع احواله إلّا ما خصه الاستثناء الذي في نفس الخبر. فمن منازل هارون من موسي انّه کان اخاً ولادة و العقل يخص هذه، و يمنع ان يکون النبي صلي الله عليه و آله مناهاً بقوله لانّ عليا لم يکن اخا ولادة و... . ۱
وي در بارة تخصيص گزارة عام عقلي توسط نقل نيز چنين عمل کرده است. در بحث لزوم بعثت انبيا دريافت عقل را اين گونه بيان مي‌دارد که عقل حکم مي‌کند که در تمامي زمآنها بايد پيامبري از سوي خدا براي هدايت مردم ارسال گردد. اما با وجود گزارة نقلي مبني بر خاتميت نبوت با ارسال پيامبر اعظم حضرت محمد صلي الله عليه و آله و پايان سلسله نبوت و آغاز وصايت اين گزاره عقلي عموميت خود را از دست مي‌دهد. وي مي‌گويد:
لولا أنّ القرآن نزل بأنّ محمد صلي الله عليه و آله خاتم الانبياء لوجب کون رسول في کل وقت. ۲
بنابراين روش شيخ صدوق در رويارويي با مواردي که تعارض ابتدايي و ظاهري ميان دلايل عقلي و نقلي وجود دارد، اين است که ميان اين دو دليل به گونه‌اي جمع کرده و محلي براي حلّ تعارض مي‌يابد. حال اگر نوع تعارض ميان گزاره‌هاي نقلي و عقلي از نوع ابتدايي و ظاهري نبوده و به هيچ شکلي قابل حلّ و جمع نباشد، به ديگر بيان اگر تعارض مستقر شده و رابطة ميان آنها از نوع تباين باشد، نحوة برخورد با اين دو گزاره به گونه‌اي ديگر رقم خورده و بايد چاره‌اي ديگر براي حل اين تعارض جست.
شيخ صدوق در اين گونه موارد، دست به تأويل ظاهر متن قرآن و حديث زده و معنايي غير از ظاهر آن را اختيار مي‌نمايد. نمونه‌هاي بسياري از تأويلات وي در لابلاي نوشته‌هايش يافت مي‌شود. ۳

نتيجه‌

شيخ صدوق در قول و عمل همه کارکردهاي عقل را در عرصه معرفت ديني به رسميت مي‌شناسد. او عقل را قوه کسب معرفت بلکه حقيقت و تمييز خير و شر و ارزيابي کننده صحت اقوال و افعال معرفي مي‌کند. همچنين برخي امور همچون حدوث جهان، ماهيت اجسام، اثبات صانع و اثبات اصل نبوت را حوزه اختصاصي عقل مي‌داند و برخي امور را حوزه اختصاصي نقل و ديگر امور را حوزه مشترک عقل و نقل.

1.معاني الاخبار، ص۷۵.

2.کمال الدين و تمام النعمة‌، ص۴.

3.بخشي از اين تأويلات در مبحث تأويل از فصل نشانه‌هاي عقل‌گرايي صدوق خواهد آمد.

صفحه از 58