نثر مترجم، مثل بيشتر ترجمهها اشاره به شخصيتهاي مطرح در نامه ندارد. ۱ در ترجمهاي هم عنوان شده كه لشکر امام در برخورد با دشمن كوتاهي كردند كه چنين نيست و چنان كه ذكر خواهد شد، پس از اعزام لشکر و بر اساس متن نامه سپاهيان امام وظيفه خود را به خوبي انجام دادند. بعدها ضحاک بن قيس فهري از سرسختي برخي از آنها تعجب و آن را براي بعضي از کوفيان بيان ميکرد؛ ۲ ضمن اين كه مترجم محترم مباحث تاريخي و توضيح در باره شخصيت مطرح شده در نامه و نامشان را مطرح نميكند. ۳
يکي از مترجمين نام آشناي نهج البلاغه ـ که ترجمهاش نيز بارها به چاپ رسيده است ـ در متن ترجمه فارسي نامه اشاره دارد كه امام نامه را به عقيل و در باره لشکركشي براي مقابله با غارتگري بسر بن ارطاه نگاشته است و در باره زمان نگارش نامه نيز سخن از سال سي و نه در ميان است؛ ۴ در حالي كه در متن عربينامه كلمه بسر بن ارطاه نيست. حمله ضحاک نيز مربوط به سال سي و هشت و تهاجم بسر و ويرانگريهايش مربوط به سال چهلم بوده و شواهد آن در ادامه ارائه خواهد شد. در يکي از ترجمههاي جديدتر نهج البلاغه هم اشاره شده که منظور امام عليه السلام بسر بن ارطاه است. ۵ در نهج البلاغه منظوم، به قلم محمد حسين سلطاني، نيز منظور امام در پاورقي بسر بن ارطاه ذكر شدهاست. ۶
در برخي از شرحها نيز به اشتباه زمان نوشته شدن نامه علي عليه السلام را مربوط به بعد از حمله و غارت بسر بن ارطاه دانستهاند. در شرح ابن ابيالحديد و در توضيحات مربوط به اين نامه اشاره شده که منظور امام از دشمن بسر است؛ ۷ در حالي كه همين مولّف متن كامل نامه امام را ـ كه مربوط به حمله ضحاك است ـ با ذكر نام اين سردار معاويه در شرح خطبه 29 آوردهاست. ۸ در شرح يكي ديگر از شارحين نهج البلاغه، در قرن هفتم، توضيحي در باره شخص مورد نظر امام ارائه نشده است. ابن ميثم بحراني در باره اين نامه مينويسد: «حكايت حال عدو و قد اغار علي بعض عماله فنفد اليه جيشاً من المسلمين...» ۹ . يكي ديگر از شارحين نيز احتمال داده است كه نامه پس از حمله بسر نوشته شده باشد: «...و يحتمل ان يكون هذا ناظر الي اغار بسر بن ارطاة علي نواحي جزيرة العرب من الحجاز و اليمن و اليمامة و...». ۱۰
شكي نيست كه اين نامه زماني نگاشته شده است كه سواران معاويه تحت فرماندهي سرداران بيرحم او در گوشه و كنار قلمرو حكومتي علي عليه السلام غارتگريهايي را انجام ميدادند. انگيزه اين غارتگريها و آدم كشيها تزلزل موقعيت و حكومت ابوالحسن عليه السلام و تثبيت قدرت و حكومت معاويه بود.
1.نهج البلاغه (بهشتي)، ص۲۲.
2.الغارات، ج۲، ص۲۳۸ ـ ۲۳۹.
3.نهج البلاغه (عمادزاده)، ص۹۹۷ ـ ۹۹۸.
4.نهج البلاغه (دشتي)، ص۳۸۶.
5.نهج البلاغه (شيرواني)، ص۴۸۶.
6.نهج البلاغه (سلطاني)، ص۶۱۵.
7.شرح نهج البلاغه (ابن ابي الحديد)، ج۱۶، ص۱۴۹.
8.همان، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰.
9.شرح نهج البلاغه (ابن ميثم بحراني)، ج۵، ص۷۸.
10.شرح نهج البلاغه (خوئي)، ج۲۰، ص۵۹.