و در بيت چهارم به اسم بسر و باور نكردن اين خبر هول انگيز نيز اشاره مينمايد:
نبئت بسرا و ما صدقت ما زعموامن قولهم و من الافك الذي اقترفوا
خبري از بسر به من رسيده كه چه كرده، در حالي كه من گفتهها و دروغهاي آنان را باور نكردم
ج) شهادت حضرت امير عليه السلام در جريان غارت بسر
هنوز جارية بن قدامه فرمانده اعزامي علي عليه السلام براي تعقيب بسر برنگشته بود كه امام به شهادت رسيد و مردم مكه خطاب به جاريه ميگفتند: «علي كشته شده، با تو براي چه كسي بيعت كنيم». ۱ و مردم مدينه به نيابت از امام حسن عليه السلام با جاريه بيعت کردند. ۲ علي عليه السلام بعد از غارت بسر زنده نبود كه عقيل به ايشان نامهاي بنويسد و ايشان هم جواب دهد و سپاه امام براي مقابله با بسر بسيار دير آماده شد كه امام متعاقب آن در خطبه فرمود: «كاش مرا هزار سوار از بنو فراس بن غنم بود كه تا ايشان را ميخواندي، سواراني از ايشان نزد تو ميآمدند تا زنده چون ابر تابستاني» ۳ . و سپاه جاريه با نيروهاي بسر هيچگاه درگير نشد كه صحبت از جنگ با لشگريان شام در هنگام غروب باشد و خود بسر هم دچار گرفتاري و تشنگي نشد. بنا بر اين، اين نامه نميتواند در باره ماجراي غارت بسر بن ارطاه نوشته شده باشد و مربوط به غارت ضحاك بن قيس فهري است. ضحاك اولين سردار مورد اعتماد معاويه بود كه درخواست وي براي غارتگري را پذيرفت. پس از اين که در شام شايع شد که علي همراه مردم عراق عازم شام است، به دستور معاويه شاميان براي مقابله جمع شدند و در باره محل نبرد به تبادل نظر پرداختند، اما کمي بعد، خبري جديد آمد که قاريان سپاه علي بر ضد او خروج کردند و او ناچار به ايشان پرداخت و پس از پايان نبرد نهروان کوفيان نظرش را در باره نبرد با شاميان نپذيرفتند و بين مردم کوفه پراکندگي ايجاد شد. در اين شرايط و هنوز سپاه معاويه بازنگشته بود که وي ضحاک را فرا خواند و به او دستور حمله و ايجاد آشوب و ناامني را داد. ۴ علي عليه السلام براي مقابله با تهاجم ضحاك، حجربن عدي را روانه مناطق مرزي با شام نمود و ضحاک چون شنيد که حجر به تعقيب او حرکت نموده فرار کرد. ياران حجر نزديکي غروب آفتاب به نيروهاي ضحاک رسيدند و با آنان درگير شدند و سپاه ضحاک را شکست دادند. نهايتاً شب شد و سپاهيان امام دست از پيکار برداشتند و صبحگاهان اثري از ضحاک و يارانش نديدند. بعدها ضحاک به پاس خدماتش به معاويه مدتي به حكومت كوفه هم رسيد و در آنجا از حمله در سالهاي قبل ياد نموده و از کشتن عمرو بن عميس بن مسعود، برادر زاده عبدالله بن مسعود در آن حمله وکشتن وي به دست خود با افتخار ياد ميکرد. ۵ او در صفين همراه معاويه و از سرداران مطرحش بود ۶ و در زمان خلافت
1.الغارات، ج۲، ص۶۳۹.
2.انساب الاشراف، ج۲، ص۴۵۸.
3.نهج البلاغه (شهيدي)، ص۲۵.
4.الغارات، ج۲، ص۴۲۱.
5.همان، ص۴۳۷؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۴۳۹.
6.وقعة الصفين، ص۳۶۰.