شاخص ‏های دينداری - صفحه 98

به عنوان مثال، امام علي عليه السلام در بيان کمال ايمان، واژه هاي «أکملکم» و «أحسنکم» را ـ که بر وزن أفعل تفضيل هستند ـ به کار برده اند:
أکملکم إيماناً أحسنکم خُلقاً.۱
و اين بدان معناست که اخلاق نيکو باعث کامل‌تر شدن ايمان نمي شود، بلکه اخلاق نيکوتر داشتن عامل کمال ايمان است.

تعابير (واژگان کليدي مربوط به اسلام، ايمان، دين، شيعه)

يکي ديگر از اصول و قواعدي که به وسيله آن مي توان شاخصه هاي دينداري و اهميت آنها را نسبت به يکديگر سنجيد، نوع نگاه و تعبيري است که در کتاب و سنت نسبت به آنها وجود دارد که بعضي از اين تعابير ايجابي و بعضي ديگر سلبي هستند.
در اين نوشته بر اساس دو طريق پنجم و ششم ـ که بيشترين نقش در استخراج شاخصه ها دارند ـ حرکت مي کنيم و براي دسترسي به روايات از واژگان کليدي: اصل، اساس، ملاک، رأس، عماد، عمود، قواعد، نظام، دعائم، ثمره، آفت، ارکان، اوثق، افضل، کمال، اول، آخر، نصف و اهل استفاده مي‌کنيم.

استخراج شاخصه ها از روايات

جمع آوري احاديث شاخصه هاي دينداري ذيل چهار واژه «اسلام، ايمان، دين، شيعه» از جمله مواردي است که بدان پرداخته شده است. لذا براي نيل به اين مقصود، با استفاده از کليد واژه هاي که قبلاً ذکر گرديده است، روايات مربوطه استخراج و دسته بندي شده است. براي جمع آوري شاخصه هاي دينداري از روايات اسلامي ذيل واژه «اسلام» از واژگان کليدي، از جمله: دعائم الإسلام، قواعد الإسلام، أصل الإسلام، رأس الإسلام، ملاک الإسلام، أساس الإسلام، جوامع الإسلام، أحسن المسلمين، أفضل الإسلام، حقيقة الإسلام وکمال الإسلام، درجات الإسلام، آفة الإسلام استفاده شده، که توضيحات کلمات فوق قبلاً ذکر شده است.
1 ـ 1. أصل الإسلام ۲ (ريشه اسلام)،
1 ـ 2. رأس الإسلام ۳ (منشأ اسلام)،
1 ـ 3. ملاک الإسلام ۴ (معيار اسلام)،
1 ـ 4. أساس الإسلام ۵ (بنياد اسلام)،

1.وسائل الشيعة، ج۱۲، ص۱۵۲، ح۱۵۹۲۴.

2.مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۵، ح۱۲۳۰۰؛ بحار الأنوار، ج۹۷، ص۴۹، ح۲۰؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۴۳.

3.کنز العمّال، ج۱، ص۲۷، ح۲۰؛ غرر الحکم، ص۲۵۱، ح۵۲۲۶؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۲۸، ح۳۳؛ تحف العقول: ۲۵.

4.بحار الأنوار، ج۲۷، ص۸۲، ح۲۲ و ج۶۵، ص۳۷۹، ح۲۷ و ج۷۴، ص۱۵۸، ح۱۳۱؛ الأمالي للطوسي: ص۸۴، ح۱۲۶؛ تحف العقول: ص۵۸؛ غرر الحکم: ص۲۱۸، ح۴۳۱۸.

5.الکافي، ج۲، ص۴۶؛ الفقيه، ج۴، ص۳۶۲؛ وسائل الشيعة، ج۱۵، ص۲۴۶؛ بحار الأنوار، ج۶۵، ص۲۸۱ و ج۹۹، ص۱۸۷؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۴؛ غيبة النعماني، ص۲۱۸، ح۶؛ کمال الدين، ج۲، ص۶۷۷، ح۳۲.

صفحه از 116