علم و آگاهي داشته باشند. به طور کلي سه ديدگاه از سوي مفسران در اين باره بيان شده است. عدهاي از مفسران بر اين باورند که «واو» در اين جا عاطفه است و عبارت وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ را به کلمه «اللّه» عطف ميکند. در نتيجه، راسخان در علم نيز همانند اللّه، به تأويل آيات متشابه آگاه خواهند بود: وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ.
در مقابل اين ديدگاه، ديدگاه جدي ديگري وجود دارد که «واو» در آيه حرف مستأنفه و دال بر اين که عبارت وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مستقل از جمله قبل، و متصل به جملة بعد است. در نتيجه، راسخان در علم به تأويل آيات متشابه علم و آگاهي نخواهند داشت. اين هر دو ديدگاه در ميان مفسران اهل سنت طرفداران جدي و زيادي دارد و علاوه بر اين که مفسران اهل ادب و نحويان در ميان طرفداران هر دو ديدگاه ديده ميشود، هر دو ديدگاه منشأ روايي هم دارد. در حالي که اکثريت قريب به اتفاق مفسران شيعه ديدگاه نخست، يعني عاطفه بودن «واو» را برگزيدهاند. يک دستي ديدگاه مفسران شيعه در عاطفه دانستن واو ريشه در روايات فرواني از معصومان دارد که بر آگاهي راسخان در علم از تأويل آيات متشابه تاکيد کردهاند. در ميان طرفداران ديدگاه عاطفه بودن واو بزرگاني از اهل ادب همچون نحاس صاحب اعراب القرآن 1 و زمحشري صاحب تفسير الکشاف 2 ، و مفسران بزرگي چون ابن عباس (يکي از دو رأي منقول از وي)، مجاهد و ربيع بن انس 3 ديده ميشود. در دورههاي بعد، با توجه به پشتوانههاي قوي هر دو ديدگاه، بعضي از مفسران به ترکيب اين دو انديشه روي آورده و معتقد به دو نقشي بودن واو در آية مذکور شدند. 4 البته تحليلهاي ارائه شده براي دو نقشي بودن و او متفاوت از يکديگر است، به ويژه در دوره متأخر و معاصر گرايش به ديدگاه اخير ـ که هم زمان براي «واو» دو نقش در عرض هم قايل شده ـ پررنگتر شده است. شايد بتوان منشأ ديدگاه دو نقشي را نيز رواياتي دانست که در پشت دو ديدگاه نخست وجود داشته است. اين مفسران به جاي آن که همچون گذشتگان به ترجيح يک دسته از روايات و تضعيف و نقد دسته ديگر از روايات بپردازند، به جمع هر دو دسته روايت روي آوردهاند و البته تلاش کردهاند هر يک از آن دو رأي را از نظر قواعد دستوري و زباني نيز به اثبات برسانند.
در اين ميان دو روايت به ظاهر متعارض از امام علي عليه السلام قابل توجه است.
1. در بخشي از خطبة 91 نهج البلاغه، معروف به خطبة اشباح، آمده است:
وَاعلَم اَنّ الرّاسخينَ في العِلمِ هُمُ الّذينَ أَغناهُم عَنِِ اقتِحامِ السُّدَدِ المَضـرُوبَةِ دونَ الغيوبِ الأِقرارُ بِجُملَةِ ما جَهِلُوا تَفسيرَهُ مِنَ الغَيبِ المَحجُوبِ فَمَدَحَ اللهُ تعالي اِعترِافَهُم بِالعَجزِ عَن تَناولِ ما لَمُ يحيطُوا بِهِ عِلماً و سَمَّي تَرکَهُمُ التََّعَمُقَّ فيما لَم يکَلّفهُمُ البَحثَ عنَ کُنهِهِ رُسُوخاً فَاقتصِر علي ذلِکَ ولا تُقَدِّر عَظَمَةَ اللهَ سُبحانَه علي قَدرِ عَقلِکَ فَتَکونَ من الهالِکينَ ...؛ 5
1.اعراب القرآن، ج۱، ص۱۴۴.
2.الکاشف، ج۱، ص۳۳۸.
3.الاتقان في علوم القرآن، ج۳، ص۶؛ البحر المحيط، ج۳، ص۲۸.
4.براي نمونه ر.ک: المفردات، ماده «شبه».
5.نهج البلاغه (صبحي صالح)، خطبه ۹۱، ص۱۲۵.