تنزيل و تأويل در معناي راسخان در علم - صفحه 24

و بدان که راسخان در علم کساني هستند که اقرارشان به ندانستن آنچه در پرده غيب است، آنها را بي‌نياز کرده است از کوشش براي گشودن درهاي بسته عالم غيب، تا بدان چه در پس پرده مستور است، آگاه شوند. ايشان اعتراف مي‌کنند که از دريافت آنچه در حيطه دانش‌شان نيست، عاجزند و خداي تعالي اين اعتراف را ستوده است. و بدين سبب، آنها را راسخان در علم ناميده است که تعمق در چيزي را که خدا جست‌وجوي کنه آن را تکليف نکرده است، وا گذاشته‌اند. تو نيز به همان قدر که قرآن راهنمايي‌ات کرده، اکتفا کن و عظمت خداي سبحان را به گنجاي خرد خويش مسنج که از جملة هلاک شدگان گردي. 1
در اين روايت، بيان شده که خداي متعال راسخان در علم را به سبب اعتراف به عدم دانش در اموري که به آن احاطه و آگاهي کامل ندارند، ستوده است. همچنين اشاره شده به اين که آنان نسبت به تفسير بخشي از معارف غيبي جاهل‌اند. اين سخن امام ريشه در آيه هفتم سوره آل عمران دارد؛ زيرا خداي متعال در هيچ کجاي قرآن، بجز اين آيه، به ويژگي راسخان در علم اشاره نکرده است. بدين ترتيب، مطابق اين روايت شريف «واو» در عبارت وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ استينافي تلقي شده است، نه عاطفه.
2. در بخشي از خطبة 144 نهج البلاغه چنين آمده است:
اَينَ الّذينَ زَعَمُوا اَنَّهُم الرّاسخونَ في العِلمِ دونَنا کَذِباً و بَغياً علينا اَن رَفَعنا اللهُ و وَضَعَهُم و اَعطانا و حَرَمَهُم و اَدخَلَنا و اَخرَجَهُم بنا يستَعطَي الهُدي و يستَجلَي العَمي...؛
کجايند کساني که پنداشتند راسخان در علم آنهايند، نه ما اهل بيت. بر ما دروغ مي‌بندند و ستم روا مي‌دارند. خداوند ما را فرا برده و آنان را فرو هشته. به ما عطا کرده و آنان را محروم داشته، ما را به درون برده و آنها را از در رانده است. راه هدايت به پايمردي ما طلب شود و کوري و گمراهي به ما از ميان رود... . 2

از اين روايت به دست مي‌آيد کساني خوار و فرومايه خود را به ناروا از راسخان در علم معرفي کرده‌اند، و امام با رد آن خود و اهل بيت پيامبر را به عنوان راسخان در علم واقعي معرفي و ويژگي‌ها و منزلت والاي ايشان را بيان مي‌کنند.
به يقين، نمي‌توان اين سخن امام را در نقطه مقابل سخن نخست تلقي کرد؛ چرا که در اين روايت مطلبي مبني بر اين که راسخان در علم با همة فضيلت و برتري‌شان نسبت به تأويل آيات متشابه نيز آگاهي داشته باشند سخني به ميان نياميده است.
3. در کتاب الاحتجاج، در بخشي از يک روايت مفصل و طولاني ـ که از امام امير المؤمنين عليه السلام نقل شده ـ آمده است:
وَقَد جَعَلَ اللهُ لِلعِلمِ اَهلاً وَ فَرضَ عَلي العِبادِ طاعَتَهُم بَقَولِهِ... وَمايعلمُ تأويلَهُ إلّا اللهُ وَالرّاسخونَ فِي العلمِ. 3

1.ترجمه نهج البلاغه (آيتي)، خ ۹۰، ص۱۸۳.

2.همان، خ ۱۴۴، ص۳۲۵؛ نيز: صبحي صالح، خ ۱۴۴، ص۲۰۱.

3.الاحتجاج، ج۱، ص۲۴۸؛ نيز: تفسير کنز الدقائق، ج۳، ص۳۵.

صفحه از 31