روايات دستة دوم ـ که پيامبر و اهل بيت را از راسخان در علم و عالم به تنزيل و تأويل همة قرآن معرفي کرده بود ـ همه در حوزة تأويل و معناي باطني آية شريفه توجيه پذير است؛ دقيقاً همانند آية شريفه فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ که مقصود از أَهْلَ الذِّكْرِ در معناي تنزيلي و ظاهريش عالمان يهود است، ۱ اما در معناي تأويلي و باطنياش مقصود از آن، اهل بيت پيامبرند. ۲ در روايت نخست در معناي کلمه «متشابه» تأويل صورت گرفته و از آيات ناظر به اوصاف مسيح برگردانده شده و بر معرف ناظر به حوزه ذات خدا تطبيق ميگردد. در دسته دوم از روايات نيز در معناي «الراسخون في العلم» تأويل روي داده و معناي آن از عالمان اهل کتاب برگردانده شده و بر اهل بيت پيامبر تطبيق و اطلاق ميگردد. از اين رو، در معناي متشابه نيز همين تأويل و تغيير در معنا رخ خواهد داد و معناي آن از آيات ناظر به صفات مسيح به همه آنچه بر رسول خدا نازل شده است، تعميم مييابد. اين گونه تعميم دادن الفاظ از معناي مقيد به قراين حالي و مقامي و سبب و فضاي نزول به معنايي عام و مطلق در حوزه عموم لفظ از ويژگي روش تفسيري اهل بيت عليهم السلام و لازمه حيات جاري و هدايت مستمر و معارف بيکرانه وحي است که در روايتِ پيشتر نقل شده از امام باقر عليه السلام بر آن تاکيد شده و بدون آن قرآن کريم بخشي از نقش هدايتگري خود را از دست خواهد داد. اما اين ويژگي تفسير اهل بيت کمتر مورد تحليل و تبيين ادبي قرار گرفته است. در دانش اسباب نزول از اين بحث، البته در مجالي محدودتر، به «معتبر بودن عموم لفظ نه خصوص سبب» تعبير ميکنند» ۳ که بويژه در ذيل آيه 7 آل عمران به آن تصريح شده است. ۴ در تفسير ادبي معاصر اين شيوه بيان قرآني، يعني استخدام الفاظ به صورت بسيار دقيق و حساب شده که علاوه بر ايجاد ارتباط با مخاطب حاضر با بليغترين ساختار و قالب حامل معنايي مطلق و گسترده، فراتر از محدوده تنگ فضا و سبب نزول باشد، از برجستهترين جلوههاي بلاغت و اعجاز بياني قرآن به شمار ميآيد. شايان ذکر است از منظر تفسير ادبي معاصر هر دو هر سه لايه از معناي آيه يعني تنزيل آن و دو تأويل مورد اشاره دو روايت متفاوت از امام علي عليه السلام در محدودة ظاهر قرآن تلقي ميشود.
نتيجه
بنا بر اين، فارغ از بحثهاي ادبي در بارة نقش واو ـ که از نظر قواعد دستور زباني هم عاطفه بودن و هم مستأنفه بودن آن توجيه پذير است ـ از منظر تحليل ادبي ـ جامعه شناختي، در يک سطح (ظاهر) قرار دارند؛ با اين تفاوت که براي برخي از مخاطباني که ممکن است در جامعه به راسخ در علم هم معروف باشند «واو» در آيه شريفه نقش استينافي دارد، اما در سطحي ديگر و براي عالماني متفاوت، واو نقش عاطفه خواهد داشت. قطعاً در رأس راسخان درعلم و برترين آنان ـ که به همة تنزيل و تأويل قرآن آگاهي دارند ـ رسول خدا صلي الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت هستند.
1.ر.ک: تفسير الصافي، ج۳، ص۱۳۷.
2.ر.ک: التبيان، ج۶، ص۳۸۴؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۲۸۹.
3.ر.ک: الاتقان، ج۱، ص۱۱۰.
4.براي نمونه ر.ک: البحر المحيط، ج۳، ص۲۶.