نقد سندی احاديث در الميزان در بوته آزمايش - صفحه 200

علاوه بر نمونه‌هاي ذكر شده، در موارد زيادي از روايات تفسيري، اشاره دارد كه فلان روايت ضعيف است يا سند روايت ضعيف است يا در فلان روايت ضعف و ارسال وجود دارد. بدين ترتيب، هنگام داوري در مورد اسناد احاديث به اين حد اكتفا كرده است و به بررسي سلسله راويان آن بر مبناي كتاب‌هاي رجالي كمتر پرداخته است يا به عبارت ديگر، تراجم احوال راويان را ذكر نكرده است.
با توجه به اين موضوع، در اين بخش از مقاله تلاش شده است با تكيه به برخي از كتاب‌هاي رجالي به جرح و تعديل راويان رواياتي بپردازيم كه علامه، بدون جرح و تعديل راويان آنها را ضعيف و يا روايت را مرسل دانسته و يا پذيرفته‌اند تا گفتة ايشان مورد تجربه و آزمايش قرار گيرد.

بيان نمونه‌ها

1. علامه در ذيل آية يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ۱ روايتي نقل مي‌كند و مي‌گويد اين روايت به خاطر اسماعيل بن محمد ـ كه جزء سلسله راويان آن است ـ ضعف دارد و اين معنا در روايتي ديگر با عبارت: عن العالم عليه السلام آمده، كه آن هم مرسل است. ۲
در مورد بحث رجالي ـ كه علامه در بارة (اسماعيل بن محمد) مي‌نويسد ـ روشن نيست كه چرا وي را ضعيف شمرده است؛ زيرا احتمال دارد اين شخص، اسماعيل بن محمد اسحاق يا اسماعيل بن محمد بن اسماعيل باشد. با بررسي رجالي از چند کتب معتبر رجالي به دست مي‌آيد که هر دو شخصيت مورد وثوق هستند. ۳
اين ديدگاه برخلاف ديدگاه علامه است كه روايت مد نظر را به خاطر اسماعيل بن محمد در سند آن، ضعيف مي‌داند. البته علامه معتقد است ظاهر آيه نيز با روايت مساعد نيست.
2. علامه در ذيل آية وَإِن مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ، ۴ روايتي از مفضل بن عمر نقل مي‌كند. او به ذكر اين ‌كه اين روايت از روايات آحاد و مرسل است، اكتفا مي‌کند. ۵
در بحث رجالي مفضل آمده است:
«ابوعبدالله»، كوفي، مضطرب‌الروايه، فاسد ‌المذهب و قيل: انه كان خطابياً. ۶
به نظر مي‌رسد علامه اين روايت را از آن جهت كه فقط نام مفضل در سند آن ذكر شده، مرسل شمرده و خود مفضل را جرح و تعديل نكرده است. با بحث رجالي، مفضل بن عمر مشخص شد كه او راوي ضعيفي است؛ بدين ترتيب، ضعف راوي و مرسل بودن روايت، ادعاي علامه را تأييد مي‌کند.

1.سورة بقره، آية ۱۸۳.

2.الميزان، ج۲ ص۳۴.

3.رجال النجاشي، ص۲۹، ص۳۱؛ معجم رجال الحديث، ج۳ ص۱۷۲.

4.سورة نسا، آية ۱۵۹.

5.الميزان، ج۵، ص۲۲۷.

6.رجال النجاشي، ص۳۵۹.

صفحه از 209