د. محمد بن حماد:
شيخ طوسي فقط به ذكر اسم او اكتفا كرده است. ۱ بدين ترتيب، مهمل است.
در اين سند ابراهيم مشخص نيست که كسي است؛ اگرچه به نظر ميرسد أحمد بن أبي زاهر در اين روايت مورد مدح است و ذمي در مورد او صورت نگرفته باشد؛ اما اكثريت سند ضعيف است و اين خود دليل بر صحت ديدگاه علامه در مورد سند اين روايت است.
9. در ذيل آية وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيّاً * ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً۲ روايتي را از أبوصالح و غالب بن سليمان، وكثير بن زياد، و أبي سميه نقل ميكند و در اين مورد ميگويد اين روايت تفسير آيه است؛ ولي عيبي كه دارد، آن كه سندش به خاطر افراد ناشناخته ضعيف است. ۳
در بررسي رجالي سلسله سند آمده است:
الف. ابو صالح:
آيةالله خويي به نقل از ابن فضال او را ثقه معرفي کرده است. ۴
كشي در مورد او گفته است:
محمد بن مسعود قال: سمعت علي بن حسين بن علي بن فضال يقول: عجلان أبوصالح ثقّه. ۵
ابن داود او را در شمار ممدوحين ذكر كرده است. ۶
از بقية راويان اين سند در كتب رجالي معتبر شيعه ذكري به ميان نيامده است. به نظر ميرسد که آنها از مجهولان باشند و اين مطابق با ديدگاهي است كه علامه در مورد سند اين روايت ذكر كرده است.
10. در بحث روايي آية وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ۷ ميگويد:
در درالمنثور از ابن عساكر از أبي امامه از رسول خدا و نيز أبن عساكر و غير او از مرة بهزي روايتي آمده است كه اين روايات سهمي از ضعف دارد. ۸
شايد بتوان يكي از دلايل ضعف اين روايت را وجود ابن عساكر در سلسله اين روايت دانست كه علماي رجال او را از ضعفا دانستهاند. در بررسي رجالي ابي امامه و مرة بهزي آمده است:
الف. أبي امامه:
آيةالله خويي او را ازصحابه پيامبر صلي الله عليه و آله ميداند. ۹ شيخ طوسي هم در مورد او گفته است:
1.الفهرست طوسي، ص۴۳۱.
2.سورة مريم، آية ۷۱ ـ ۷۲.
3.الميزان، ج۱۴، ص۱۲۶.
4.معجم الرجال الحديث، ج۱۱، ص۱۳۲.
5.رجال الكشي، ص۴۱۱.
6.رجال ابن داود، ص۲۳۳.
7.سوره مؤمنون، آية ۵۰.
8.الميزان، ج۱۵، ص۴۸.
9.معجم الرجال الحديث، ج۲۱، ص۲۸.