عرضه كافى بر امام عصر عليه ‏السلام - صفحه 82

قريه شلمغان از قراء واسط، بوده و او را ابن ابى العزاقر و پيروانش را نيز به همين مناسبت عزاقريه مى خواندند.
اين شخص يكى از علماى شيعه اثنى عشرى بود و صاحب قلم و تأليف و بيان بود و در بغداد سكونت داشت و قبل از انحراف از تبعيت جناب شيخ ابى القاسم حسين بن روح رضوان اللّه عليه، و تأسيس مذهب جديد، در جامعه اماميه اثنى عشريه مقامى ارجمند داشت و كتاب هايى كه در اين حال يعنى حال استقامت تأليف كرده بود، در نزد اماميه معتبر بود، و اعتبار شلمغانى در حال استقامتش تا آن جا بوده كه جناب شيخ ابوالقاسم حسين بن روح سومين سفير خاص غيبت صغرى (از سال 305 تا شعبان 326) در همان روز كه جانشين جناب شيخ ابو جعفر محمد بن عثمان عمرى دومين سفير خاص غيبت صغرى گرديد (كه دوره نيابت ايشان و پدرش عثمان بن سعيد از سال 260 تا سال 305 طول كشيد) و رسما به مقام وى نشست، پس از انجام تشريفات رسمى امر جانشينى با جمعى از بزرگان شيعه به خانه شلمغانى رفت و در ايام اختفاء به خاطر تهمت هاى سياسى از آن جمله تهمت ارتباط با قرامطه، شلمغانى را به نيابت و قائم مقامى خويش نصب كرد، و شلمغانى در اين مقطع از زمان بين او و شيعيان، سفارت و وساطت داشت، و اين سفارت براى وى منشأ بدبختى گرديد، زيرا در همين مدت توقيعات حضرت صاحب الامر عجل اللّه تعالى فرجه به وسيله جناب حسين بن روح به دست شلمغانى صادر مى شد و مرجع امور مالى و رفع حوايج مردم بود اگر چه طول مدت اختفاء حسين بن روح به درستى معلوم نيست ولى با قراين موجود، مى توان استنباط كرد كه مدت پنج سال اين استتار طول كشيد و ظاهرا در اثناء اين مدت، شلمغانى از موقعيت چنانى خويش، سوء استفاده كرده و جمعى از بزرگان و صاحبان نفوذ طايفه اماميه را به خود دعوت كرد، و شايد غرض وى در ابتدا، قلمداد كردن خويش به عنوان سفارت از ناحيه صاحب الامر عليه السلام بود، و على اى حال، ادعاى وى طغيان نمود و به دعواى نبوت و الوهيت انجاميد.
جناب شيخ ابى القاسم حسين بن روح كه پس از دوره اختفاء در سال 312 به بهانه

صفحه از 85