عرضه كافى بر امام عصر عليه ‏السلام - صفحه 84

آب دجله دادند. ۱
بارى، كتاب التكليف را شلمغانى در حال استقامت نوشته، چنان كه شيخ الطائفه رحمه اللهدر كتاب غيبت از ابى الحسين محمد بن فضل بن تمام از شيخ شان نقل مى كند: «كه شلمغانى هنگامى كه مشغول تأليف كتاب تكليف بوده، پس از اصلاح هر باب از آن، آن را به نظر جناب شيخ ابوالقاسم حسين بن روح رضى الله عنه مى رساند، و پس از عرضه بر آن جناب و حك و اصلاح و تصحيح در محضر آن بزرگوار، بيرون مى آمد و آن تصحيح شده را نقل مى نمود. و ما از آن استنساخ مى كرديم». ۲
شلمغانى خبيث السريره مستقيم الظاهر در هنگام تأليف كتاب التكليف در بلده سكونت سفراء امام غايب عليه السلام ، هر باب كتاب خويش به عرض سفير وقت مى رساند و در محضر وى، حك و اصلاح مى كند و تصحيح شده را نقل مى كند و در دسترس استنساخ مى گذارد، اما كلينى عظيم رحمه الله از انجام چنين وظيفه اى در هنگام تأليف كتاب كافى، مسامحه مى نمايد! حاشا.
با اعتماد به اين قرائن مذكوره و قرائن غير مذكوره در اين مقاله، دعواى اطمينان به

1.اين كه درباره شلمغانى اطاله كلام دادم به انگيزه توجه دادن نظر شريف خواننده عزيز به رويدادهاى در عصر غيبت صغرى بوده است و به بهانه بررسى حادثه شلمغانى، طبعا حوادث ديگرى را خواهند متذكر شد و اما شرح حال اجمالى «شريعى، نميرى، هلالى، بلالى» كه در توقيع مبارك آمده بدين قرار است: ۱. شريعى: ابو محمد حسن شريعى از اصحاب امام هادى و امام حسن عسكرى عليهماالسلام است كه بعد از عسكرى مدعى بابيّت شد و توقيع در لعن او صادر شد، و پيروان وى به نام شريعيّه از طوائف حلوليه از غلاتند. ۲. محمد بن نُصير نُميرى نيز از اصحاب امام عسكرى عليه السلام است كه پس از شهادت آن حضرت، مدعى مقام ابوجعفر محمد بن عثمان عمرى شد و به ادعاى نبوت و رسالت برخاست، پيروان او نيز از فرق حلوليه و به نام نميريّه ناميده شدند. ۳. ابوجعفر احمد بن هلال غَبَرتائى از اصحاب امام يازدهم عليه السلام كه از غلاة و منكر نيابت ابو جعفر عمرى بوده. ۴. ابوطاهر محمد بن على بن بلال نيز از اصحاب حضرت عسگرى عليه السلام است كه سفارت جناب ابو جعفر عمرى را منكر بوده و خود مدعى سفارت از ناحيه حضرت صاحب الامر عليه السلام بوده است. مأخذ و مصادر اين امور مذكوره، كتاب غيبت شيخ طوسى و كمال الدين صدوق و احتجاج طبرسى و تاريخ كامل ابن اثير و مقالات شيخ اشعرى، و الفرق بين الفرق بغدادى، و كتب رجال است كه براى اجتناب از تطويل از ثبت صفحات مربوطه مأخذ و مصادر اغماض نموده و مطالب را به طور خلاصه نگاشتيم.

2.كتاب الغيبة، ص ۲۳۹ طبع نجف اشرف.

صفحه از 85