مفردات قرآن و ریشهشناسی تاریخی؛ بایستهها و آسیبهای موجود
سال
دهم / شماره پیاپی
19 /
صفحه
205-228
چکیده :
فقه اللغة واژگان قرآن بر خلاف برخی از شاخههای علوم قرآنی در همان پارادایم سنتی خود تنفس میکند. حتا واژگان دخیل آرتور جفری نیز نتوانست واکنشی که تاریخ قرآن نولدکه یا مذاهب تفسیری گلدزیهر ایجاد کردند، در پی داشته باشد. روشن است که مواجهه علمی (نه ایدئولوژکی) با این نوع پژوهشهای غربیان، نیازمند برخی پیشنیازهاست که در حال حاضر زیرساختهای آن در رشتههای علوم قرآنی فراهم نیست. در این مقاله سعی شده به برخی از ابعاد این موضوع پرتو افکنده شود و ضرورت آن با ارائه نمونههایی تبیین گردد.
بخش نخست مقاله به بایستههای ریشهشناسی مفردات قرآن در دورۀ معاصر میپردازد که متضمن چهار پیشنهاد میباشد و ایجاد رشته زبان های سامی در دانشکدههای علوم قرآنی از مهمترین آنهاست. بخش دوم بر محور آسیبشناسی متون لغوی (متقدم و معاصر) است که چهار مشکل اولیه را رصد کردیم. طبیعی است که این تعداد بر حسب حصر عقلی یا منطقی نیست، بلکه میتوان با تأمل بیشتر موارد دیگری به هر دو بخش افزود.
کلیدواژههای مقاله :مفردات قرآن؛ واژگان دخیل؛ منابع لغوی اسلامی؛ زبان عربی؛ زبان های سامی