179
تحفة الأولياء ج1

۱۲۷.محمد بن يحيى، از احمد بن عيسى، از حسين بن سعيد، از نضر بن سُويد، از يحيى حلبى، از ابو سعيد مُكارى، از ابوبصير، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه در فرموده خداى عزّوجلّ:«فَكُبْكِبُواْ فِيهَا هُمْ وَ الْغَاوُونَ »۱، كه ترجمه ظاهر آن اين است:«پس در افكنده شوند به روى در جهنم ايشان و گمراهان» (يعنى: بتان و پرستندگان ايشان). آن حضرت فرمود: «ايشان گروهى هستند كه عدالت يا هر امر حقى را وصف نمودند به زبان هاى خويش، بعد از آن، آن را مخالفت كردند. و به سوى غير آن رفتند و آن را به عمل آوردند».

16. باب نوادر ۲

۱۲۸.على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عُمير روايت كرده از حفص بن بَخترى و آن را مرفوع ساخته كه گفت: امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود كه:«راحت دهيد روح هاى خويش را به حكمت هاى تازه و علم هاى نافع؛ زيرا كه ارواح مانده مى شوند، چنانچه بدن ها مانده مى شوند».

۱۲۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد، از نوح بن شُعيب نيشابورى، از عبيداللّه بن عبداللّه دهقان، از دُرست بن ابى منصور، از عروه پسر برادر شعيب عَقَرقوفى، از شعيب، از ابوبصير كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود:«امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود: اى طلب كننده علم، به درستى كه علم، صاحب فضيلت هاى بسيار است. پس سرِ آن فروتنى است، و چشمش بيزارى از حسد، و گوشش فهميدن، و زبانش راست گويى، و حافظه اش تفحص و جستجو، و دلش نيكى نيت، و عقلش شناختن چيزها و كارها، و دستش رحمت و دل نرمى، و پايش ديدن علما، و همتش سلامتى مردم از صاحبش، و حكمتش پرهيزگارى، و قرارگاهش نجات، و لشكركشش دورى از بدى ها، و حيوان سواريش نگاه داشتن عهد، و حربه اش نرمى سخن، و شمشيرش رضا و خشنودى، و كمانش مدارا با دشمنان، و لشكرش گفت وگوى با علما (كه با ايشان بگويد و بشنود)، و مالش ادب، و ذخيره اش دورى و پرهيز كردن از گناهان، و توشه اش نيكى، و آرامگاهش مصالحه و ترك دشمنى، و رهبرش هدايت، و يارش دوستى نيكان است».

1.شعراء، ۹۴.

2.بابى است كه آنچه در آن است با ابواب سابق مناسب داشته باشد، بلكه در اصل مطلب، با آنها يكى باشد، وليكن به واسطه كمى و قلّت آنچه در باب نوادر ذكر مى شود، يا به جهت اشتمال آن بر مطالب بسيار، محدثين را ممكن نبود كه عنوانى از براى آن قرار دهند؛ چنانچه از براى آنچه در غير باب نوادر مذكور است، عنوانات متعدده على حده قرار داده و مى دهند؛ زيرا كه عنوان قرار دادن از براى همه احاديث يا همه مطالب آن، باعث طول و از براى بعضى دون بعضى، موجب اخلال يا ترجيح بلا مرجح است و آن معقول نيست. لهذا آن را به باب نوادر معنون گردانيدند. ذكر باب نوادر، در هر كتاب، كه باب نوادر دارد، معنى و علتش اين است. (مترجم)


تحفة الأولياء ج1
178

۱۲۷.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ، عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْمُكَارِي، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ :«فَكُبْكِبُوا فِيها هُمْ وَالْغَاوُونَ»، قَالَ:«هُمْ قَوْمٌ وَصَفُوا عَدْلاً بِأَلْسِنَتِهِمْ ثُمَّ خَالَفُوهُ إِلى غَيْرِهِ».

16 ـ بَابُ النَّوَادِرِ

۱۲۸.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ رَفَعَهُ، قَالَ :كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ : «رَوِّحُوا أَنْفُسَكُمْ بِبَدِيعِ الْحِكْمَةِ؛ فَإِنَّهَا تَكِلُّ كَمَا تَكِلُّ الْأَبْدَانُ».

۱۲۹.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ النَّيْسَابُورِيِّ، عَنْ عُبَيْدِ اللّه ِ بْنِ عَبْدِ اللّه ِ الدِّهْقَانِ، عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ أَخِي شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ، عَنْ شُعَيْبٍ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ: يَا طَالِبَ الْعِلْمِ، إِنَّ الْعِلْمَ ذُو فَضَائِلَ كَثِيرَةٍ؛ فَرَأْسُهُ التَّوَاضُعُ، وَعَيْنُهُ الْبَرَاءَةُ مِنَ الْحَسَدِ، وَأُذُنُهُ الْفَهْمُ، وَلِسَانُهُ الصِّدْقُ، وَحِفْظُهُ الْفَحْصُ، وَقَلْبُهُ حُسْنُ النِّيَّةِ، وَعَقْلُهُ مَعْرِفَةُ الْأَشْيَاءِ وَالْأُمُورِ، وَيَدُهُ الرَّحْمَةُ، وَرِجْلُهُ زِيَارَةُ الْعُلَمَاءِ ، وَهِمَّتُهُ السَّلَامَةُ، وَحِكْمَتُهُ الْوَرَعُ، وَمُسْتَقَرُّهُ النَّجَاةُ، وَقَائِدُهُ الْعَافِيَةُ، وَمَرْكَبُهُ الْوَفَاءُ، وَسِلاحُهُ لِينُ الْكَلِمَةِ، وَسَيْفُهُ الرِّضَا، وَقَوْسُهُ الْمُدَارَاةُ، وَجَيْشُهُ مُحَاوَرَةُ الْعُلَمَاءِ، وَمَالُهُ الْأَدَبُ، وَذَخِيرَتُهُ اجْتِنَابُ الذُّنُوبِ، وَزَادُهُ الْمَعْرُوفُ، وَمَأْوَاهُ الْمُوَادَعَةُ، وَدَلِيلُهُ الْهُدى، وَرَفِيقُهُ مَحَبَّةُ الْأَخْيَارِ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 199465
صفحه از 908
پرینت  ارسال به