187
تحفة الأولياء ج1

۱۳۷.محمد، از احمد، از ابن فضّال، از ابن ابى بُكير، از حمزة بن طيّار روايت كرده است كه بر امام جعفر صادق عليه السلام بعضى از خطبه هاى پدرش را عرض كرد تا چون به جايى از آن رسيد، حضرت فرمود كه:«باز ايست و ساكت شو»، بعد از آن حضرت فرمود كه: «شما را نمى رسد در باب آنچه به شما فرود آيد، از آنچه نمى دانيد، مگر باز ايستادن از آن و درنگ نمودن و رد كردن آن به سوى ائمه هدى، تا شما را در آن به راه راست بدارند و زنگ كورى و جهالت را در آن از شما بزدايند، و جلا دهند، و در آن حق را به شما بشناسانند. خداى تعالى فرموده است: «فَسْئلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ »۱ ، يعنى: پس بپرسيد اهل ذكر را ـ كه خاندان پيغمبراند، چنانچه بعد از اين خواهد آمد ـ اگر هستيد كه نمى دانيد».

۱۳۸.على بن ابراهيم، از پدرش، از قاسم بن محمد، از مِنقرى، از سفيان عُيَيْنه روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«همه علم مردم را كه نفعى داشته باشد در آخرت، در چهار چيز يافتم: اول آنها آن است كه پروردگار خويش را بشناسى، و دوم آن كه بدانى كه با تو چه كرده است، و سوم آن كه بدانى كه از تو چه خواسته است، و چهارم آن كه آنچه تو را از دينى كه دارى بيرون مى برد، بشناسى».

۱۳۹.على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عُمير، از هشام بن سالم روايت كرده است كه گفت: به امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: حق خدا بر خلقش چه چيز است؟ فرمود كه:«آن است كه آنچه را كه مى دانند، بگويند و آنچه را نمى دانند، باز ايستند، و چون اين را به جا آورند، حق خدا را ادا نموده اند».

۱۴۰.محمد بن حسن، از سهل بن زياد، از ابن سنان، از محمد بن مروان عِجلى، از على بن حنظله روايت كرده است كه شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«منزلت ها و مرتبه هاى مردم را بشناسيد بر اندازه روايت كردن ايشان از ما» (كه هر كه روايتش از ما بيشتر، جاه و منزلتش عظيم تر است) .

۱۴۱.حسين بن حسن، از محمد ين زكريا غَلابى، روايت كرده است از ابن عائشه بصرى و آن را مرفوع ساخته كه امير المؤمنين عليه السلام در بعضى از خطبه هاى خويش فرموده كه:«اى گروه مردمان، بدانيد كه عاقل نيست آن كه گفتار دروغ و بهتان در باب او، مضطرب مى شود و از جا به در مى رود. و حكيم نيست آن كه به مدح و ثناى جاهل بر او، خشنود مى گردد. مردمان، پسرانند از براى آنچه آن را (بدانند يا) نيكوكار شمارند (يعنى منسوب اند به سوى آن) پس اگر علم و عمل را نيكو بدانند، يا نيكو شمارند ابناى آخرت را، اهل آنند. و اگر در دنيا و زينت آن را بدانند يا نيكو شمارند ابناى دنيا را، اهل آنند) . و اندازه بزرگى هر مردى به اندازه آن است كه آن را مى داند (پس اگر هيچ عمل ندارد، هيچ قدر و اندازه ندارد. و اگر علم دارد، قدرش به قدر آن است. هر كه علمش بيشتر، جاه و مرتبه اش بيشتر است) . پس در علم سخن گوييد تا قدر و اندازه هاى شما ظاهر شود».

1.نحل، ۴۳.


تحفة الأولياء ج1
186

۱۳۷.مُحَمَّدٌ، عَنْ أَحْمَدَ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ، عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ، أَنَّهُ عَرَضَ عَلى أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام بَعْضَ خُطَبِ أَبِيهِ، حَتّى إِذَا بَلَغَ مَوْضِعاً مِنْهَا، قَالَ لَهُ:«كُفَّ وَاسْكُتْ». ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «لا يَسَعُكُمْ فِيمَا يَنْزِلُ بِكُمْ مِمَّا لَا تَعْلَمُونَ إِلَا الْكَفُّ عَنْهُ وَالتَّثَبُّتُ وَالرَّدُّ إِلى أَئِمَّةِ الْهُدى حَتّى يَحْمِلُوكُمْ فِيهِ عَلَى الْقَصْدِ، وَيَجْلُوا عَنْكُمْ فِيهِ الْعَمى، وَيُعَرِّفُوكُمْ فِيهِ الْحَقَّ، قَالَ اللّه ُ تَعَالى: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» ».

۱۳۸.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْمِنْقَرِيِّ، عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ: «وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ كُلَّهُ فِي أَرْبَعٍ: أَوَّلُهَا: أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ، وَالثَّانِي: أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ، وَالثَّالِثُ: أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ، وَالرَّابِعُ: أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ».

۱۳۹.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، قَالَ :قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : مَا حَقُّ اللّه ِ عَلى خَلْقِهِ؟ فَقَالَ: «أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ، وَيَكُفُّوا عَمَّا لَا يَعْلَمُونَ، فَإِذَا فَعَلُوا ذلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اللّه ِ حَقَّهُ».

۱۴۰.مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ الْعِجْلِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَنْظَلَةَ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ: «اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ عَلى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا».

۱۴۱.الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْغَلاَبِيِّ، عَنِ ابْنِ عَائِشَةَ الْبَصْرِيِّ رَفَعَهُ، أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ فِي بَعْضِ خُطَبِهِ:«أَيُّهَا النَّاسُ، اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ بِعَاقِلٍ مَنِ انْزَعَجَ مِنْ قَوْلِ الزُّورِ فِيهِ، وَلَا بِحَكِيمٍ مَنْ رَضِيَ بِثَنَاءِ الْجَاهِلِ عَلَيْهِ؛ النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ، وَقَدْرُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُ، فَتَكَلَّمُوا فِي الْعِلْمِ؛ تَبَيَّنْ أَقْدَارُكُمْ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 216975
صفحه از 908
پرینت  ارسال به