۱۸۸.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابن فَضّال، از ثعلبة بن ميمون، از آن كه او را حديث كرده، از مُعلّى بن خُنيس روايت كرده است كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه:«هيچ امرى نيست كه دو نفر در آن با هم مخالفت كنند، مگر آن كه آن را اصلى است در كتاب خداى عزّوجلّ، وليكن عقل هاى مردان به آن نمى رسد».
۱۸۹.محمد بن يحيى، از بعضى از اصحاب خويش، از هارون بن مسلم، از مَسعدة بن صَدقه، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود كه:«امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه: اى گروه مردمان، به درستى كه خداى تبارك و تعالى رسول خويش را به سوى شما فرستاد و كتاب خود را به سوى فرود آورده و از آن رسول و كسى كه او را فرستاده در هنگامى رسولان و پيغمبران فتور و انقطاعى به هم رسانيده و امت ها در طول خفتن و غفلت بودند و جهل انبساطى داشت و فتنه پيش آمده بود، و آنچه محكم در هم بافته بود، از هم باز شده و همه از ديدن حق كور و نابينا بودند، و ستم كاران از راه به در رفته بودند، و دين باطل شده و اثر آن بر طرف گرديده بود، و آتش جنگ ها زبانه مى كشيد، و در هنگامى كه مرغزار و بوستان و باغ هاى دنيا زرد گرديده و شاخ هاى درختان آن خشكيده و برگ هاى آن پراكنده شده بود، از ميوه هاى آنها نوميد بودند، و آب آنها به زمين فرو رفته و نشان هاى هدايت مندرس و كهنه گرديده، و نشان هاى هلاكت ظاهر گشته بود، در دنيا در آمده بود با ناخوشى تمام و در روى اهل خويش ترش و ابرو درهم كشيده و پشت نموده بود و به كسى رو نمى آورد.
ثمره آن، فتنه و طعام آن، مردار بود و جامه اى كه در زير مى پوشيد، ترس بود و جامه اى كه در بالا پوشيده بود، شمشير بود. شما پراكنده شده بوديد به پراكندگى و دنيا چشم هاى اهل خويش را كور گردانيده و روزهاى آن پريشان و تيره و تار كرده بود. رحم هاى خويش را قطع كرده بودند و خون هاى يكديگر را ريخته بودند و در خاك پنهان كرده بودند. از فرزندان خود دختران را كه ايشان را زنده در گور كردند (اين فعل در ميان ايشان متعارف بود) و خوشى زندگانى و رفاهيت كه راحت و فراغت هاى دنياست، در نزد ايشان بر گزيده و مختار بود (به اين جهت، اين فعل قبيح را به عمل مى آوردند، چون چنين دانستند كه مطلوب ايشان از اين، به عمل مى آيد)، و از خدا اميد ثوابى نداشتند. به خدا سوگند، كه از او، ترس عقابى نه.
زنده ايشان كورى بود نا تمام و پژمرده و مرده ايشان در آتش جهنم غمناك و در هم شكسته، كه پيغمبر، ايشان را كتابى آورد كه آنچه در نامه ها و كتاب هاى پيشين بود، همه در آن است. مصدِق آن چيزى است كه پيش از اين بوده؛ از كتاب هاى خدا و موافق آنهاست در راستى و درستى، و بيان كننده حلال است از گمان حرام. و آن كتاب، همين قرآن است. پس از آن، در خواهيد كه سخن گويد و هرگز براى شما سخن نخواهد گفت. من شما را از جانب آن خبر مى دهم. در آن است علم آنچه گذشته و علم به آنچه مى آيد، تا روز قيامت و حكم آنچه در ميان شما است و بيان آنچه شما صبح كرديد و در آن اختلاف داريد. پس اگر مرا از آن سؤال كنيد، هر آينه شما را تعليم مى دهم».