307
تحفة الأولياء ج1

۲۵۳.على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عُمير، از ابو ايّوب، از محمد بن مسلم روايت كرده است كه گفت: حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود:«اى محمد، مردم هر سخن كه بگويند، ايشان را جايز است تا آن كه در خدا سخن گويند. پس چون اين را بشنويد بگوييد كه: نيست خدايى مگر خداى يكتا و يگانه كه چيزى مانند او نيست».

۲۵۴.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد بن خالد، از پدرش، از ابن ابى عُمير، از محمد بن حمران، از ابو عبيده حذّاء، كه گفت حضرت امام محمد باقر عليه السلام كه:«بپرهيز از مجادلات و گفت وگوها كه به جهت اظهار حق نباشد؛ زيرا كه آنها موجب شك مى شوند و عمل را فرو مى ريزند، و صاحب خويش را هلاك مى گردانند. و شايد كه به چيزى تكلّم مى كند كه آمرزيده نمى شود. به درستى كه در زمان گذشته، گروهى بودند كه ترك نمودند دانستن چيزى را كه به آن موكل و مكلف بودند و طلب كردند دانستن چيزى را كه از ايشان كفايت شده بود (يا از آن ممنوع بودند) تا آن كه سخن ايشان به خدا منتهى شد، پس حيران و سرگشته شدند، به مرتبه اى كه چنين شده بود كه مردى بود، كه او را از پيش رويش مى خواندند، و او از پشت سر جواب مى داد، و او را از پشت سر مى خواندند، او از پيش رو جواب مى داد» (كه پيش رو و پس سر را از يكديگر تميز نمى داد) .
و در روايت ديگر، چنين است كه: «تا آن كه در زمين سرگشته شدند».

۲۵۵.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد بن خالد، از بعضى از اصحاب خويش، از حسين بن ميّاح، از پدرش كه گفت: شنيدم از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«هر كه در خدا نظر كند كه آن جناب چگونه است، هلاك مى گردد».

۲۵۶.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از ابن فضّال، از ابن بُكير، از زُرارة بن اعيَن، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:«پادشاه عظيم الشّأنى در مجلس خويش نشسته بود و در كيفيت ذات پروردگار و كبريايى او - تبارك و تعالى - تكلّم نمود، پس مفقود شد كه كسى نمى داند كه در كجا رفت».


تحفة الأولياء ج1
306

۲۵۳.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ أَبِي أَيُّوبَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ :قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «يَا مُحَمَّدُ، إِنَّ النَّاسَ لَا يَزَالُ بِهِمُ الْمَنْطِقُ حَتّى يَتَكَلَّمُوا فِي اللّه ِ، فَإِذَا سَمِعْتُمْ ذلِكَ، فَقُولُوا: لَا إِلهَ إِلَا اللّه ُ الْوَاحِدُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ».

۲۵۴.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ، عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ، قَالَ :قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام : «يَا زِيَادُ، إِيَّاكَ وَالْخُصُومَاتِ؛ فَإِنَّهَا تُورِثُ الشَّكَّ، وَتُحْبِطُ الْعَمَلَ، وَتُرْدِي صَاحِبَهَا، وَعَسى أَنْ يَتَكَلَّمَ بِالشَّيْءِ، فَلَا يُغْفَرَ لَهُ؛ إِنَّهُ كَانَ فِيمَا مَضى قَوْمٌ تَرَكُوا عِلْمَ مَا وُكِّلُوا بِهِ، وَطَلَبُوا عِلْمَ مَا كُفُوهُ، حَتّى انْتَهى كَلَامُهُمْ إِلَى اللّه ِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ فَتَحَيَّرُوا ، حَتّى أَنْ كَانَ الرَّجُلُ لَيُدْعى مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ، فَيُجِيبُ مِنْ خَلْفِهِ، وَيُدْعى مِنْ خَلْفِهِ، فَيُجِيبُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ».
وَفِي رِوَايَةٍ أُخْرى : «حَتّى تَاهُوا فِي الْأَرْضِ».

۲۵۵.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مَيَّاحٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ: «مَنْ نَظَرَ فِي اللّه ِ: كَيْفَ هُوَ، هَلَكَ».

۲۵۶.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ، عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ مَلِكاً عَظِيمَ الشَّأْنِ كَانَ فِي مَجْلِسٍ لَهُ، فَتَنَاوَلَ الرَّبَّ تَبَارَكَ وَتَعَالى، فَفُقِدَ، فَمَا يُدْرى أَيْنَ هُوَ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 216492
صفحه از 908
پرینت  ارسال به