309
تحفة الأولياء ج1

۲۵۷.و چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد بن خالد، از محمد بن عبدالحميد، از علاء بن رَزين، از محمد بن مسلم از امام محمد باقر عليه السلام كه آن حضرت فرمود:«بپرهيزيد از فكر كردن در خدا، وليكن چون خواسته باشيد كه به سوى عظمت و بزرگى او نظر كنيد، به سوى بزرگى آفريدگان او [نظر كنيد]».

۲۵۸.محمد بن ابى عبداللّه روايت كرده و آن را مرفوع ساخته كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه:«اى فرزند آدم، اگر مرغى دل تو را بخورد، او را سير نكند، و اگر سوراخ سوزنى بر ديده تو گذارند، هر آينه آن را بپوشاند. مى خواهى كه با اينها ملكوت آسمان ها و زمين را بشناسى و كيفيت آنها را بدانى؟ اگر راست گويى، اينك آفتاب، آفريده اى از آفريدگان خدا است، اگر مى توانى كه چشم هاى خويش را از نور آن پر كنى (كه جرم آن را چنانچه هست ببينى) ، امر چنان است كه تو مى گويى».

۲۵۹.على بن ابراهيم، از پدرش، از حسن بن على، از بعقوبى، از بعضى از اصحاب ما، از عبدالأعلى ـ مولاى آل سام ـ از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:«يهوديى بود كه او را سُبِحَت مى گفتند، به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد كه: يا رسول اللّه ، آمده ام تو را از پروردگارت سؤال كنم كه، اگر مرا جواب دادى از آنچه تو را سؤال مى كنم، ايمان مى آوردم و به پيغمبرى تو قائل مى شوم، و اگر نه، بر مى گردم.
حضرت فرمود كه: از هر چه خواهى سؤال كن . عرض كرد كه: پروردگار تو در كجاست؟ فرمود كه: در هر مكانى هست و در مكان معينى نيست . عرض كرد كه: آن جناب چگونه است؟ فرمود كه: چگونه وصف كنم پروردگار خود را به چون و چگونگى و حال آن كه چون و چگونه مخلوق است كه خدا آن را آفريد و خدا به آفريده خود موصوف نمى شود . و يهودى عرض كرد: پس تو از كجا مى دانى، يا از كجا دانسته مى شود كه تو پيغمبر خدايى؟» .
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «گرداگرد آن حضرت سنگ و غير سنگى نماند، مگر آن كه به زبان عربى روشن و فصيح سخن گفت ـ و گفت: اى سُبِحَت ـ به درستى كه او رسول خدا است . سُبحت گفت كه: من در هيچ زمان چون امروز امرى را از اين روشن تر نديدم. بعد از آن، گفت: شهادت مى دهم كه نيست خدايى مگر خدا و آن كه تو رسول خدايى» .

۲۶۰.على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عُمير، از محمد بن يحيى خثعمى، از عبدالرحمان بن عَتيك القصير روايت كرده است كه گفت: حضرت امام محمد باقر عليه السلام را از چيزى از صفت خدا سؤال نمودم، آن حضرت دست خويش را به سوى آسمان بلند كرد، بعد از آن دو مرتبه فرمود كه:«خداوند بزرگوار عظيم الشّأن برتر است». و فرمود: «كسى كه بگيرد آنچه را كه در اينجا است و متعرض تحقيق آن شود، هلاك مى شود».


تحفة الأولياء ج1
308

۲۵۷.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«إِيَّاكُمْ وَالتَّفَكُّرَ فِي اللّه ِ، وَلكِنْ إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَنْظُرُوا إِلى عَظَمَتِهِ، فَانْظُرُوا إِلى عَظِيمِ خَلْقِهِ».

۲۵۸.مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ رَفَعَهُ، قَالَ :قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «يَا ابْنَ آدَمَ، لَوْ أَكَلَ قَلْبَكَ طَائِرٌ، لَمْ يُشْبِعْهُ، وَبَصَرُكَ لَوْ وُضِعَ عَلَيْهِ خَرْقُ إِبْرَةٍ، لَغَطَّاهُ، تُرِيدُ أَنْ تَعْرِفَ بِهِمَا مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؟ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً، فَهذِهِ الشَّمْسُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللّه ِ، فَإِنْ قَدَرْتَ أَنْ تَمْلَأَ عَيْنَيْكَ مِنْهَا ، فَهُوَ كَمَا تَقُولُ».

۲۵۹.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنِ الْبَعْقُوبِيِّ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ عَبْدِ الْأَعْلى مَوْلى آلِ سَامٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ يَهُودِيّاً يُقَالُ لَهُ: «سُبِحَتْ» جَاءَ إِلى رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللّه ِ، جِئْتُ أَسْأَلُكَ عَنْ رَبِّكَ، فَإِنْ أَنْتَ أَجَبْتَنِي عَمَّا أَسْأَلُكَ عَنْهُ، وَإِلَا رَجَعْتُ.
قَالَ: سَلْ عَمَّا شِئْتَ، قَالَ: أَيْنَ رَبُّكَ؟ قَالَ: هُوَ فِي كُلِّ مَكَانٍ ، وَلَيْسَ فِي شَيْءٍ مِنَ الْمَكَانِ الْمَحْدُودِ، قَالَ: وَكَيْفَ هُوَ؟ قَالَ: وَكَيْفَ أَصِفُ رَبِّي بِالْكَيْفِ وَالْكَيْفُ مَخْلُوقٌ، وَاللّه ُ لَا يُوصَفُ بِخَلْقِهِ؟ قَالَ: فَمِنْ أَيْنَ يُعْلَمُ أَنَّكَ نَبِيُّ اللّه ِ؟» ، قَالَ: «فَمَا بَقِيَ حَوْلَهُ حَجَرٌ وَلَا غَيْرُ ذلِكَ إِلَا تَكَلَّمَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ: يَا سُبِحَتُ، إِنَّهُ رَسُولُ اللّه ِ.
فَقَالَ سُبِحَتْ : مَا رَأَيْتُ كَالْيَوْمِ أَمْراً أَبْيَنَ مِنْ هذَا، ثُمَّ قَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَا اللّه ُ، وَأَنَّكَ رَسُولُ اللّه ِ».

۲۶۰.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَثْعَمِيِّ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ عَتِيكٍ الْقَصِيرِ، قَالَ :سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام عَنْ شَيْءٍ مِنَ الصِّفَةِ، فَرَفَعَ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ قَالَ:«تَعَالَى الْجَبَّارُ، تَعَالَى الْجَبَّارُ، مَنْ تَعَاطى مَا ثَمَّ هَلَكَ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 216403
صفحه از 908
پرینت  ارسال به